سبک شناسی: سبک در لغت به معنای طور، عمل، طرز، روش، قاعده و شیوه است.
سبک در ادبیات عبارت است از روش و شیوهای خاص که گوینده یا نویسنده، ادراک و احساس خود را در قالب آن بیان میکند. به بیانی دیگر سبک شناسی ادبی ناظر است به شناخت و پژوهش در باب پیرنگ، ساختار، بافت، موتیف و فرم و محتوای یک اثر ادبی. سیروس شمیسا که خود نیز به سبکشناسی شعر و نثر ایران پرداخته است و کتابهایی نیز در این زمینه به چاپ رسانده است بر این باور است که، این بهار بوده است که برای نخستین بار فن سبکشناسی را در ایران پایه گذاشته و کتاب سبکشناسی، تاریخ تطور نثر فارسی یا همان سبکشناسی معروف نثر را نگاشته است. ظاهراً بهار نخستین کسی است که واژ ی سبک را در شعر آورده است و شاعران پیش از او در این مورد از واژههایی چون: طراز، طریق و شیوه و امثال اینها استفاده کرده اند.
مکتب های ادبی: مکتب ادبی، معادل اصطلاح انگلیسی Literary school و به معنای مجموع ی سنتها، هنجارها، اندیشهها، نظریهها و ویژگیهایی است که به دلایل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در دورهای خاص در ادبیاتِ یک یا چند کشور نمود مییابند. این مجموعه معمولاً در آثار گروهی از صاحبان قلم رخ مینماید و باعث تمایز آنها، در سبک، از شاعران و نویسندگان دیگر میشود.
منتقدان، پژوهشگران، نویسندگان و شاعران برجسته و متبحر چنین مجموعهای را مییابند و در قالب مشخصههای هر مکتب ارائه میدهند. هر مکتب با پیروانی که برای خود مییابد دورهای ویژه-کوتاه یا بلند-را میپیماید و سپس باز میایستد. معمولاً پایهگذاران هر مكتب خودشان نیز از مشخصههای آثارشان آگاه نیستند و دیگران شیوههای هنری آنان را مشخص و معرفی می كنند. البته این اصل جنب ی همگانی ندارد زیرا مكتبهایی هم بودهاند كه بنیانگذاران آنها دانسته و با تصمیمی آگاهانه بیانیهای دربار ی مكتب خود صادر کرده اند پیش از آن كه شیوهای تازه در نگارش آثار ادبی در پیش گیرند؛ مانند سوررئالیستها و دادائیستها.
ویژگیهای هر مكتب ادبی رفته رفته در آثار ادبی مربوط به آن نمود مییابد. گفتنی است كه هر مكتب ادبی شكل دگرگون یافته مكتب پیش از خود یا واكنش و طغیانی در برابر آن است؛ از همین رو میتوان گفت كه هیچ مكتبی بدون مقدمه پیدا نمیشود و ردّی از ویژگیهای بیشتر مكتبهای ادبی را در آثار ادبی پیش از آن میتوان یافت. مهمترین عامل پیدایی هر مكتب ادبی، نوع نگرشی است كه ادیبان هر دوره به زندگی و دنیای پیرامون خویش دارند. در نتیجه ی همین نگرش است كه بیان هنری، شكلهای گوناگونی مییابد و تغییراتی در بكارگیری زبان و شیو ی كاربرد واژگان پیش میآید.
به طور خلاصه شرایط و اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در ایجاد یا تغییر مكاتب ادبی تاثیر غیر قابل انكاری دارند. مكتبهایی كاملاً متفاوت و تقریباً همزمان با هم سر برآوردند و در كنار یكدیگر شکوفا شدند مانند سمبولیسم و رئالیسم. به همین دلیل است که گاه منحصر کردن یک شاعر یا نویسنده به مکتبی خاص دشوار و تا حدی غیر قابل انجام است.
شاعران و نویسندگانی بوده و هستند كه در دور ی فعالیتهای ادبی خویش، گرایشهای گوناگونی به مكاتب مختلف داشتهاند مانند: گوته، نویسنده و شاعر آلمانی؛(1794 – 1832 م) كه او را میتوان هم در شمار رمانتیك ها دانست هم در زمر ی كلاسیك ها.
از اواخر سده ی نوزدهم میلادی اثر گذاری و اثر پذیریهای ادبی سرعت زیادی یافته است و علت این امر را میتوان در چند مورد جستجو كرد: توسعه ی روابط فرهنگی-اجتماعی، گسترش شتابنده ی افكار و اندیشههای اجتماعی-سیاسی و آشنایی روز افزون ملت ها با زبان و ادبیات یكدیگر؛ كه این امر باعث كوتاهی عمر مكتبهای ادبی و آمیختن آنها با یكدیگر شده است؛ اما رگههایی از این گونه مكتبها را در مكاتبی كه سالها پس از آنها سر برآوردهاند، میتوان مشاهده كرد.
مكتب ادبی، مقولهای غربی است و در ادبیات فارسی جایگاهی به آن مفهومی كه بیان شد، ندارد. آثار ادبی-به ویژه شعر فارسی-را بر پایه ی شیوههایی كه در دورههای گوناگون تاریخ ادبیات ایران بوجود آمدهاند و اصطلاحاً سبك نامیده میشوند تقسیم بندی می كنند، مانند: سبك خراسانی، سبك عراقی و سبك هندی.
از جمله ی مكتبهای ادبی به: كلاسیسم، ناتورالیسم، اكسپرسیونیسم، امپرسیونیسم و پارنایسم میتوان اشاره كرد. نام مکاتب ادبی از این قرار است:
رمانتیسم
کلاسیسیسم
واقعباوری (رئالیسم)
رئالیسم ابتدایی
رئالیسم جادویی
واقعباوری سوسیالیستی (رئالیسم سوسیالیستی)
طبیعتگری (ناتورالیسم)
دادائیسم
سوررئالیسم
حجم گری (کوبیسم)
پارناس
سمبلیسم
ناتوریسم
یگانهگرایی (اونانیمیسم)
جهانگرایی (کوسموپولیتیسم)
وریسم (واقعگری محض)
مردمیگری (پوپولیسم)
آیندهگرایی (فوتوریسم)
رمان نو (موج نو)
دارکولییسم ( Darkoliisme )
در این بخش کتاب های سبک شناسی و مکتب های ادبی دردسترس قرار گرفته است.
سبک شناسی: سبک در لغت به معنای طور، عمل، طرز، روش، قاعده و شیوه است.
سبک در ادبیات عبارت است از روش و شیوهای خاص که گوینده یا نویسنده، ادراک و احساس خود را در قالب آن بیان میکند. به بیانی دیگر سبک شناسی ادبی ناظر است به شناخت و پژوهش در باب پیرنگ، ساختار، بافت، موتیف و فرم و محتوای یک اثر ادبی. سیروس شمیسا که خود نیز به سبکشناسی شعر و نثر ایران پرداخته است و کتابهایی نیز در این زمینه به چاپ رسانده است بر این باور است که، این بهار بوده است که برای نخستین بار فن سبکشناسی را در ایران پایه گذاشته و کتاب سبکشناسی، تاریخ تطور نثر فارسی یا همان سبکشناسی معروف نثر را نگاشته است. ظاهراً بهار نخستین کسی است که واژ ی سبک را در شعر آورده است و شاعران پیش از او در این مورد از واژههایی چون: طراز، طریق و شیوه و امثال اینها استفاده کرده اند.
مکتب های ادبی: مکتب ادبی، معادل اصطلاح انگلیسی Literary school و به معنای مجموع ی سنتها، هنجارها، اندیشهها، نظریهها و ویژگیهایی است که به دلایل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در دورهای خاص در ادبیاتِ یک یا چند کشور نمود مییابند. این مجموعه معمولاً در آثار گروهی از صاحبان قلم رخ مینماید و باعث تمایز آنها، در سبک، از شاعران و نویسندگان دیگر میشود.
منتقدان، پژوهشگران، نویسندگان و شاعران برجسته و متبحر چنین مجموعهای را مییابند و در قالب مشخصههای هر مکتب ارائه میدهند. هر مکتب با پیروانی که برای خود مییابد دورهای ویژه-کوتاه یا بلند-را میپیماید و سپس باز میایستد. معمولاً پایهگذاران هر مكتب خودشان نیز از مشخصههای آثارشان آگاه نیستند و دیگران شیوههای هنری آنان را مشخص و معرفی می كنند. البته این اصل جنب ی همگانی ندارد زیرا مكتبهایی هم بودهاند كه بنیانگذاران آنها دانسته و با تصمیمی آگاهانه بیانیهای دربار ی مكتب خود صادر کرده اند پیش از آن كه شیوهای تازه در نگارش آثار ادبی در پیش گیرند؛ مانند سوررئالیستها و دادائیستها.
ویژگیهای هر مكتب ادبی رفته رفته در آثار ادبی مربوط به آن نمود مییابد. گفتنی است كه هر مكتب ادبی شكل دگرگون یافته مكتب پیش از خود یا واكنش و طغیانی در برابر آن است؛ از همین رو میتوان گفت كه هیچ مكتبی بدون مقدمه پیدا نمیشود و ردّی از ویژگیهای بیشتر مكتبهای ادبی را در آثار ادبی پیش از آن میتوان یافت. مهمترین عامل پیدایی هر مكتب ادبی، نوع نگرشی است كه ادیبان هر دوره به زندگی و دنیای پیرامون خویش دارند. در نتیجه ی همین نگرش است كه بیان هنری، شكلهای گوناگونی مییابد و تغییراتی در بكارگیری زبان و شیو ی كاربرد واژگان پیش میآید.
به طور خلاصه شرایط و اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در ایجاد یا تغییر مكاتب ادبی تاثیر غیر قابل انكاری دارند. مكتبهایی كاملاً متفاوت و تقریباً همزمان با هم سر برآوردند و در كنار یكدیگر شکوفا شدند مانند سمبولیسم و رئالیسم. به همین دلیل است که گاه منحصر کردن یک شاعر یا نویسنده به مکتبی خاص دشوار و تا حدی غیر قابل انجام است.
شاعران و نویسندگانی بوده و هستند كه در دور ی فعالیتهای ادبی خویش، گرایشهای گوناگونی به مكاتب مختلف داشتهاند مانند: گوته، نویسنده و شاعر آلمانی؛(1794 – 1832 م) كه او را میتوان هم در شمار رمانتیك ها دانست هم در زمر ی كلاسیك ها.
از اواخر سده ی نوزدهم میلادی اثر گذاری و اثر پذیریهای ادبی سرعت زیادی یافته است و علت این امر را میتوان در چند مورد جستجو كرد: توسعه ی روابط فرهنگی-اجتماعی، گسترش شتابنده ی افكار و اندیشههای اجتماعی-سیاسی و آشنایی روز افزون ملت ها با زبان و ادبیات یكدیگر؛ كه این امر باعث كوتاهی عمر مكتبهای ادبی و آمیختن آنها با یكدیگر شده است؛ اما رگههایی از این گونه مكتبها را در مكاتبی كه سالها پس از آنها سر برآوردهاند، میتوان مشاهده كرد.
مكتب ادبی، مقولهای غربی است و در ادبیات فارسی جایگاهی به آن مفهومی كه بیان شد، ندارد. آثار ادبی-به ویژه شعر فارسی-را بر پایه ی شیوههایی كه در دورههای گوناگون تاریخ ادبیات ایران بوجود آمدهاند و اصطلاحاً سبك نامیده میشوند تقسیم بندی می كنند، مانند: سبك خراسانی، سبك عراقی و سبك هندی.
از جمله ی مكتبهای ادبی به: كلاسیسم، ناتورالیسم، اكسپرسیونیسم، امپرسیونیسم و پارنایسم میتوان اشاره كرد. نام مکاتب ادبی از این قرار است:
رمانتیسم
کلاسیسیسم
واقعباوری (رئالیسم)
رئالیسم ابتدایی
رئالیسم جادویی
واقعباوری سوسیالیستی (رئالیسم سوسیالیستی)
طبیعتگری (ناتورالیسم)
دادائیسم
سوررئالیسم
حجم گری (کوبیسم)
پارناس
سمبلیسم
ناتوریسم
یگانهگرایی (اونانیمیسم)
جهانگرایی (کوسموپولیتیسم)
وریسم (واقعگری محض)
مردمیگری (پوپولیسم)
آیندهگرایی (فوتوریسم)
رمان نو (موج نو)
دارکولییسم ( Darkoliisme )
در این بخش کتاب های سبک شناسی و مکتب های ادبی دردسترس قرار گرفته است.