شمس را در 14 سالگی در اوج شور نوجوانی آمیخته با عشق به مردم و ادبیات آن سرزمین شناختم؛ بیهیچ شیلهای و بیهیچ پیلهای، در او غوطه ور شدم. همه این سی و اندی سال با عشق به شمس سپری شد؛ شاید به همین دلیل زمان برای من ایستاده است. من با شمس بر قلهای ایستادم که افق دیگری در برابرم نبود و اوج زندگی به پهنای هستی وجود او در آغوشم بود. وجهه بیرونی شمس، اشعار و نوشتههای پر از تخیل، تعقل و عمیق او حاصل یک وجود استثنایی است. باید با شمس بود تا دانست که این اشعار چگونه تولید میشوند. شمس در همه لحظات، اشیا و روابط آنها را به گونهای دیگر میبیند. شمس با آنکه بر دو پایش در این جهان هستی ایستاده، روابط دیگری با پدیدههای پیرامون خود دارد. اگر او خالق دنیا بود، اشیا و پدیدهها در واقع به همان گونهای حضور پیدا میکردند که در اشعارش دیده می شوند و چه زیبا میشد دنیای که او خلق میکرد. و این زیباترین جنبه وجودی شمس، آمیخته با خصایصی است که از آن میان معصومیت بارزترین ویژگی است. این همان خصلتی است که همه از آن به کودکی میکنند.
یکی از شیوههای ابراز نظر در مورد قدرت و نظام سیاسی در دوره پهلوی دوم، سرودن شعر بود. از آنجایی که اختناق حاکم بر جامعه اجازه اعتراض و اظهارنظر صریح را نمیداد، بسیاری از افراد با استفاده از صنایع ادبی، چون کنایه، ایهام و ... در قالب شعر مخالفت خویش را با وضعیت موجود اعلام میکردند. از طرف دیگر تعدادی از طرفداران رژیم پهلوی نیز به وسیله شعر به تعریف از این رژیم میپرداختند. این کتاب اشعار مخالفین و موافقین رژیم پهلوی را با توجه به مبانی فکری آنها مطرح کرده و مضامین و معانی هرکدام را مورد بحث قرار داده است.
این کتاب دو هدف را دنبال میکند؛ استخراج کلمهها و ترکیبهای تازه و بکر از لابلای اشعار شاعران بزرگ معاصر فارسی که در این بخش نگارنده تلاش کرده حجم بزرگی از خلاقیتها و آفرینشهای زبانی شاعر را در قالب واژهنامهای اختصاصی ارائه کند. هدف دوم آن است که این فرهنگ میتواند تا حد زیادی مواد و مصالح لازم را برای بررسیهای ادبی و زبانشناسی در حوزههای گوناگون سبکشناسی و نقد ادبی درباره شاعر و ادبیات معاصر فراهم آورد. این کتاب فرهنگ اشعار فروغ فرخزاد است که نویسنده کوشیده این دو هدف را در آن دنبال کند.