فردوسی با آفریدن شاهنامه نه تنها زبان فارسی، بلکه فرهنگ، تاریخ و اسناد اصالت اقوام ایرانی را جاودان کرد. شاهنامه روایت راستین نبرد حق و باطل است و در نهایت نیروهای ایزدی و نمایندگان روشنایی و زلالی از این جنگ سرافراز بیرون می آیند. در شاهنامه فردوسی، مکارم اخلاقی مانند وفای به عهد ستوده می شود. در کتاب پیش رو، عطاء الله روحی كرمانی تلاش کرده است تا موضوعات مختلف مطرح شده در شاهنامه را دسته بندی کند و ابیات مرتبط را در هر بخش مطرح نماید. خداپرستی، راستی، بردباری، محبت، فروتنی، رازداری، عزت نفس، دوراندیشی، خودستائی، احسان، حکمت، هنر، خانواده، پادشاه، مرگ، ایران باستانی، زردشت و مازندران برخی از این موضوعات هستند. این کتاب توسط کتابفروشی ابن سینا در اختیار علاقمندان قرار گرفت.

منابع مشابه بیشتر ...

6671a16d0bd7c.jpg

راز الهام

حسین مسرور

حسین مسرور که نام خانوادگی اش سخنیار و تخلصش مسرور است در بیستم صفر 1308 قمری در کوپا از بلوک اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت. آنها برای تعلیم و تربیت به اصفهان کوچ کرده و مسرور در سایه نبوغ ذاتی تحصیلات مقدماتی را پشت سر گذاشته به مراکز علم و دانش دست یافت و از درس استادان نامی کسب نور نمود. از 9 سالگی اشعار خود را در انجمن ادبی اصفهان می خواند و در محضر شادروان دهقان سامانی مایه تحسین و تعجب شعرا گشت پس از چندی عازم شیراز شد و زبانهای قدیم و خطوط باستانی را در محضر فرصت شیرازی آموخت و در مراجعت به اصفهان اشعار انتقادی خود را با امضای مستعار در جرائد اصفهان و طهران منتشر ساخت به خراسان و کاشان سفری نمود و هر جا از خرمن معرفت دامنی برگرفت پس از فوت پدر باز سفری به شیراز نمود و دوستانش از او خواستند تصدی ریاست چاپارخانه های شیراز را بپذیرد قبول کرد و دو سال بعد در طهران به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و از 1302 شمسی به مدت 36 سال عهده دار تعلیم و تربیت مردان امروز بود. استاد مسرور علاوه بر تبحر در فنون شعر و ادب در ریشه لغات قدیمی و اشعار و اصطلاحات مشکل شعری غریزه الهام بخشی دارد...

664609e2961b4.jpg

تاریخ تمدن و فرهنگ ایران

ناصرالدین شاه حسینی

تمدن نظم اجتماعی است که بر اثر آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود. به اعتقاد جمعی تمدن یا مدنیت بر سازمان اجتماعی و نظام اخلاقی و فعالیت فرهنگی اطلاق می شود. و تراوشهای فکری بشر را که از دیرباز تاکنون برای اعتلای خویش اندیشیده و سبب تعالی ملت ها شده است فرهنگ می خوانند. گروهی از انسان ها که از تشکیل منظم و معینی پیروی می کنند و در لوای آن به زندگانی خویش ادامه می دهند جامعه گویند و چون تمدن را مجموعه منظمی از کردارهای اکتسابی خاص هر جامعه نیز دانسته اند. بنابراین تمدن و جامعه همواره قرین یکدیگرند گو اینکه هر یک پدیده ای خاص محسوب می گردند و از هم جدا هستند. آنچه این دو عنصر را بهم پیوند می دهد فرد است که از جهتی تشکیل جامعه را می دهد و از دگرسوی با رفتار و آداب خود بنای تمدن را در جامعه می نهد، بنابراین هر فردی مبین جزئی از تمدن خویش است و به تنهایی نمی تواند معرف همه جلوه های تمدن خود باشد ولی گروه افراد متشکلی که جامعه ای را پدید می آورند می توانند معرف تمدن خود باشند و این نکته نیز مشخص است که نمی از ممیزات و اختصاصات هر تمدن در جهت خواست جامعه سیر می کند و نیز خاصیت اصلی هر تمدن در این است که بقا و آسودگی جامعه ای را که بدان مرتبط است تامین نماید از اینجاست که جوامع بشری به وسایل و فنون مختلف تجهیز می شوند تا مردم را در برابر مشکلات حیات یاری کنند...