برای ارزیابی جامع یک داستان لازم است آن را بهتر بشناسیم. باید زوایای مختلف آن را در نظر بگیریم؛ ارزشهای ذهنی مؤلف، دخالتهای تاریخی، معماری و صحنهپردازی و دیگر مؤلفههای تأثیرگذار در آفرینش اثر را مدنظر قرار دهیم تا ارزیابی جامع صورت پذیرد و مورد استقبال اذهان واقع شود. این مقاله بررسی ساختاری مجموعه داستانی «ترس و لرز» غلامحسین ساعدی را به عهده دارد و با استفاده از قواعد ساختارگرایان زوایای نهفته و ناشناخته آن را به ما مینمایاند. نقاط قوت و ضعفاش را تفسیر و در قالب ارائه نمونههای مقتضی حال و هوای نوشته را تبیین میکند. زمینه داستان اقلیمی است، اصطلاحات بومی و بررسی محتوای متن با ارزیابی قدرت کلام و تکنیک زبانی خواننده را بهتر در جریان کار قرار میدهد. در این مقاله ابتدا به معرفی مختصر مجموعه داستانی «ترس و لرز» پرداخته شده و پس از آن ساختار طرح داستان، در قالب ارایه شواهدی از داستان، مورد تحلیل قرار گرفته است. ابزار کار تئوریهای ساختار گرایان است. شیوه تحقیق درباره این نوشته مسبوق به سابقه نمیباشد.
کتاب هزار و یک حکایت یکی از تالیفات مرحوم خلیل خان ثقفی است. ایشان در پاریس به مطالعه کتب مختلفی از آثار نویسندگان عربی، مراکشی، الجزایری، فرانسوی، ژاپنی، چینی، انگلیسی، آلمانی که حکایات را نوشته بودند نمود و مصمم گردید که با اطلاعات شخصی حکایات مختلفی را بهم درآمیزد و اندک اندک آنرا تا پانصد حکایت درآورد ولی با فرصتی که در مدت یک سال بدست آورد و شور و ذوقی که پیوسته در تدوین کتاب از خود ابراز می نمود کم کم حکایات گردآورده او از یک هزار تجاوز نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و پس از بازگشت به میهن حک و اصلاح مختصری نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و منتشر نمود...
در این داستان پلیسی جنایی، احمد به همدستی سه نفر از دوستانش دست به آدمربایی مسلح میزند .آنان، سرمایهداری به نام پرویز پازوکی را میربایند .در این ماجرا احمد، راننده پازوکی را به قتل میرساند و در پی آن وقایعی رخ میدهد که داستان براساس آن شکل گرفته است.