از آنجا که در هر کشوري ميان اوضاع سياسي و اجتماعي با هنر و ادبيات، رابطه‌اي دوسويه و مبني بر تأثير و تأثر متقابل برقرار است، در پژوهش حاضر نخست به صورت مختصر درباره کشور افغانستان و اوضاع تاريخي و سياسي اين سرزمين از گذشته تا امروز سخن گفته‌ايم و سپس تأثير عوامل سياسي و تاريخي بر فرهنگ و هنر و به ويژه ادبيات اين کشور را بيان نموده‌ايم، آنگاه به شرح اهميت موضوع پژوهش، اهداف و کاربردها، پرسش‌ها، فرضيه‌ها، جامعه آماري و ملاک گزينش شاعران پرداخته‌ايم و پس ار توضيح دادن شيوه تحقيق که از نوع تحليل محتوا مي‌باشد، عناصر اصلي ادبيات مقاومت يعني جنگ، مقاومت و صلح را در شعر چهارده شاعر افغانستاني معاصر، با ذکر نمونه‌هايي، تحليل و بررسي کرده‌ايم و با استفاده از دو جدول، بسامد کاربرد هر يک از درون‌مايه‌ها را در در شعر معاصر اين سرزمين و آثار تک‌تک شاعران نشان داده‌ايم. در پايان پژوهش بدين نتيجه دست يافته‌ايم که با توجه به آشفتگي اوضاع سياسي و اجتماعي افغانستان، بسامد حضور درون‌مايه «جنگ» و پس از آن «مقاومت» در شعر شاعران، بسيار زياد و کاربرد مضون «آشتي» در کلام آنها بسيار ناچيز است و سخن‌سرايان افغانستاني چه در داخل اين کشور و چه خارج از آن، اعتلاي فرهنگ و ادب و پرداختن به اوضاع سياسي و اجتماعي وطن‌شان را وجهه همت خويش قرار داده‌اند.

منابع مشابه بیشتر ...

65b7c4242d64e.jpg

پروا مکن که رویا ببینی

مارگوت بیکل

برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...

65ae77668570b.jpg

چهل کلید

سیاوش کسرایی

مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیت‌های ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سال‌های پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.