این مجموعه دست گلی است از باغ رنگین اندیشههای شاعر آسمانی و چهارمین غزلسرای بزرگ ایرانی، صائب تبریزی اصفهانی که گل هر غزلش در مشام جان، شمیم دلاویزی از آن بهشت گمشده دارد که غارتگر ایام به یغمایش برد و جز یاد همراه با دریغ چیزی بر جای نگذاشت. در این کتاب 201 غزل از صائب همراه با شرح و تفسیر و همچنین شرح حال صائب آورده شده است.
حسین مسرور که نام خانوادگی اش سخنیار و تخلصش مسرور است در بیستم صفر 1308 قمری در کوپا از بلوک اصفهان پا به عرصه وجود گذاشت. آنها برای تعلیم و تربیت به اصفهان کوچ کرده و مسرور در سایه نبوغ ذاتی تحصیلات مقدماتی را پشت سر گذاشته به مراکز علم و دانش دست یافت و از درس استادان نامی کسب نور نمود. از 9 سالگی اشعار خود را در انجمن ادبی اصفهان می خواند و در محضر شادروان دهقان سامانی مایه تحسین و تعجب شعرا گشت پس از چندی عازم شیراز شد و زبانهای قدیم و خطوط باستانی را در محضر فرصت شیرازی آموخت و در مراجعت به اصفهان اشعار انتقادی خود را با امضای مستعار در جرائد اصفهان و طهران منتشر ساخت به خراسان و کاشان سفری نمود و هر جا از خرمن معرفت دامنی برگرفت پس از فوت پدر باز سفری به شیراز نمود و دوستانش از او خواستند تصدی ریاست چاپارخانه های شیراز را بپذیرد قبول کرد و دو سال بعد در طهران به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و از 1302 شمسی به مدت 36 سال عهده دار تعلیم و تربیت مردان امروز بود. استاد مسرور علاوه بر تبحر در فنون شعر و ادب در ریشه لغات قدیمی و اشعار و اصطلاحات مشکل شعری غریزه الهام بخشی دارد...
کتاب گل سرسبد مشحون از برگزیده اشعاری است که شاعران بلند آوازه ایران در طول چهارده قرن درباره عظمت مقام امیرالمومنین (ع) سروده اند و بر ارباب دانش و خرد پوشیده نیست که تدوین چنین کتابی صرف وقت بسیار می خواهد و مخصوصا به آقای علی اکبر خان پیروی شاعر آل محمد به مناسبت این توفیق باید تبریک گفت که دیوان ده ها و شاید بیش از صد شاعر توانا را از قرنهای گذشته تا عصر حاضر از روی شوق و حوصله و پشتکار مطالعه کرده و از میان آنها بهترین اشعار را در پیرامون مقام و مرتبت امیرالمومنین برگزیده اند و این اقدام به اعتقاد نویسنده این سطور براستی یک ابتکار شاعرانه است که چنین همتی تا به حال از کسی دیده نشده است و اگر هم شده باشد مسلما به این پایه و مایه نیست...
مقاله حاضر به تبیین «تجربه عرفانی» و «بیان پارادوکسی» میپردازد؛ در بخش اول به کارکرد اصلی این دو مقاله، در حوزه بیان توجه دارد که خارج کردن زبان از حالت اعتیادی و مرده و بخشیدن زندگی به آن است؛ در نتیجه سخن گفتن به زبانی حقیقی و از روی صدق و یکی کردن دل و زبان. در بخش دیگر به این سوالهای مهم پاسخ میدهند که آیا «متناقض نمایی» خصوصیت ذاتی تجربه عرفانی است و آیا محتوای تجربه عرفانی فقط با بیان پارادوکسی قابل انتقال است یا میتوان همان تجربه را بی آنکه محتوایش از دست برود با بیان غیر پارادوکسی ارائه کرد؟ برای پاسخ به این سوالها، ابتدا نظریات گوناگونی را که در این باره وجود دارد ارائه میکند که بعضی از این نظریات، معتقدند پارادوکسهای موجود در آثار عرفانی صرفا لفظیاند و بعضی دیگر، متناقض نمایی آثار عرفانی را محصول ناتوانی زبان در بیان تجارت عرفانی معرفی میکنند؛ اما پس از رد این گونه نظریات به این نتیجه میرسد که زبان عارفان تنها به این جهت، متناقض نماست که تجربهشان متناقض نماست و زبان، تجربه را درست منعکس میکند. در پایان نیز توصیف آخرین مرحله کمال زبان عرفانی ـ تجربه دیدار با خدا در سخن؛ یعنی، تجربه شطح که نقطه غایی پیوند تجربه عرفانی و بیان پارادوکسی است ـ میپردازد.
ملا عبدالرزاق بن حسین لاهیجی از حکما و فضلای قرن یازدهم هجری است. وی بیشتر عمر خود را در قم در پی کسب حکمت و دانش سپری کرد به همین دلیل در بعضی از تذکره ها او را قمی دانسته اند. وی شاگرد صدرالمتالهین شیرازی و داماد او و باجناق ملا محسن فیض کاشانی بوده است. از میرداماد نیز در رفع اشکالات خویش کمک می گرفته است. از شاگردان وی، قاضی سعید قمی را می توان نام برد. تاریخ وفات او را در سال 1072 ذکر کرده اند. او سه تن از پادشاهان صفوی را درک کرده و در مدح شاه صفی و شاه عباس دوم شعر سروده است. وی ابیات زیادی را در رثای اهل بیت سروده است. این تصحیح از 10 نسخه استفاده شده است که نسخه اساس شامل ده هزار بیت است. این تصحیح همچنین شامل فهرست کامل نامها، اماکن، مثلها و حکایات، ترکیبات فلسفی و کلامی و ... است.