بلاگردانی یعنی انتقال غیرمستقیم شر و دور ریختن آن برای مدت معین یا زمان نامحدد. بشر فلسفههای گوناگونی برای مبارزه با شر داشت و برای مبارزه با آن از ابزارهای رایجی همچون انسان، اشیاء، حیوان و ... استفاده میکرد. در این مقاله سعی شده است با مراجعه به شاهنامه فردوسی، روشهای بلاگردانی بررسی شود. برای روشنشدن این امر، پس از ذکر مقدمهای درباره بلاگردانی، دلیل روی آوری بشر به بلاگردانها و انواع بلاگردانی در شاهنامه بررسی شده است. بلاگردانی به دو شکل بیواسطه و باواسطه، یکی در داستان ضحاک و دیگری در داستان رستم و اسفندیار دیده میشود. این پژوهش به شکل بنیادی و بر پایه مطالعات کتابخانهای و به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
شاهنامه فردوسی بزرگترین منظومه حماسی و تاریخی ایران و در شمار عظیمترین و زیباترین آثار حماسی ملل عالم است. از شاهنامه افزون بر نسخ خطی گرانبها، چاپهای مختلفی در دست است. این نسخه با حروف متناسب، تصاویر متعدد با فهرست کامل مندرجات و فرهنگ لغات و مزایای دیگر مهیا شده است. در آغاز کتاب نیز مقدمه طبع معروف امیر بهادر در شرح احوال فردوسی که محتوی مقدمه بایسنقری مشهور به مقدمه جدید شاهنامه است و هجونامه معروف فردوسی درباره سلطان محمود و تاریخ و ترجمه سلطان محمود سبکتکین آورده شده است.
اسطورهها هميشه به يک حال نميمانند، بلکه با گذر زمان برخي از آنها با شکل جديدتر به صورت داستانهاي حماسي نمودار ميشوند. در اين تغيير و تبديل، دگرگونيهايي در داستان اسطورهاي صورت ميپذيرد. دلايل گوناگوني براي تبديل اسطوره به حماسه وجود دارد و داستانها در طي تحول خود به جابه جايي، شکستگي، قلب، حذف و ... دچار ميگردند. در ورود اسطوره به حماسه، قهرمانها هم از اين تغيير به کنار نميمانند. در اين جستار نگارندگان با بررسي الگوهاي اسطورهاي و حماسي، اين تغيير و تبديلها را بررسي کردهاند.