کتاب مسجد جامع اصفهان سندی قابل مشاهده از شرایط فیزیکی بنای مسجد جامع اصفهان (در سیمای داخلی و خارجی) است که همچون دایرهالمعارف معماری و هنر به این مسجد پرداخته و دورههای مختلف آن را با کشف عینی بسیاری از آثار نهفته طبق تقویم تاریخ معرفی کرده است. اوژن گالدیری، استاد و محقق آثار معماری ایرانی، تحقیقات منحصربهفرد خود را طی سالهای ۱۹۲۸-۱۹۷۸ میلادی دربارۀ مسجد جامع با شناسایی و تحلیل سازههای سنتی و بیان چگونگی شالودههای بنا، ساختار عناصر باربر عمودی، پوششهای متنوع و بهویژه تکنیکهای اجرایی گنبدهای نظامالملک و تاجالملک در سه مجلد چاپ و منتشر کرده است. گزارشهای مستندی که بیش از سه چهارم صفحات جلد اول آن به عکسها و تصاویری اختصاص دارد که متعلق به زمانی است که بیش از ۳۵۰ دهانه طاق و چشمه مجموعه بنای مسجد را تشکیل میداد. وی با مستندسازی فتوگرافیک برنامهریزیشده، شرایط واقعی و عینی تمامی فضاهای بنای مسجد را در آن مقطع زمانی منعکس ساخته و با معرفی مسجد پیش از آغاز هر نوع اقدام و دخالت همچون پیگردی، تعمیرات و ...، به ذکر جزئیات پوششها و طاق و چشمهها پرداخته است. این کتاب جلد سوم از این مجموعه سه جلدی است.
سقوط اصفهان، اثر پطرس دى سركيس گيلانتز است كه ترجمه آن توسط محمد مهريار صورت گرفته است. در قرن 12 هجرى اين كتاب توسط مؤلف به ز بان ارمنى نوشته شده است. گزارشهاى وى را به دو قسمت عمده مىتوان تقسيم نمود. قسمت نخستين عبارت از وقايعى است كه بيشتر در اصفهان، پايتخت دولت صفوى، اتفاق افتاده است. و قسمت دوم شامل حوادثى است كه در شمال؛ يعنى نواحى قفقاز و حدود سرحدى ايران و تركيه روى داده است. در قسمت دوم گزارشهاى خود، گيلاننتز جزئيات ظلم و جورى كه در قفقازيه و جبال قفقاز هم از ايرانيان و هم از تركان بر ارمنيان مىرفته است و رفتار آن هر دو را با خليفه بزرگ ارمنى، قتل عام ارمنيان قاپان، رفتار و ختانگ، رهبر گرجيان، و از آن كنستانتين (محمد قليخان) كاختييى و نايب او در ايروان، همه را بشرح و تفصيل آورده است. وى حمله تركان را نيز همچنان توصيف نموده است. مانند اينها جالبتر و پر ارزش، اطلاعاتى است كه وى از طهماسب ميرزا، وليعهد ظاهرى و جانشين واقعى شاه سلطان حسين بدست مىدهد. از اين گذشته، به نحو غير مستقيم حالت اختلاف و دشمنانگى ميان شيعه و سنى و سياست روسيان و تركان را نسبت به ايران روشن مىسازد.
محمداسماعیل خواجویی فرزند محمدحسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی، متولد سال ۱۱۰۰ قمری است. احتمالاً زادگاه وی مازندران بوده است. شهرت وی به «اصفهانی» به این سبب است که محل رشد، مراحل تحصیلات و تألیفات وی در اصفهان بوده است. همچنین شهرت او به «خواجویی» بدان سبب بوده که وی در سال (۱۱۳۳ هـ.ق) به محله «خواجوی» اصفهان هجرت کرده است. ملا محمداسماعیل خواجویی در طول زندگی مشقت بار خود به تحقیق و پژوهش پرداخت و حوادث ناگوار، این عالم نستوه را از تالیف بازنداشت. برخی از آثار دقیق و تحقیقی وی در فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام و...، در اوج هجوم افغانها به ایران، به رشته تحریر درآورده است. وی حلقه ارتباط حوزه علمیه اصفهان در عهد صفوی و دوره قاجاریه است. وجود ارزشمند این عالم موجب گردید فلسفه غنی و پربار عصر صفویه که با هجوم افاغنه در معرض نابودی قرار گرفته بود حفظ شود و با رساله های پر شمار و شاگردان بزرگی که تربیت نمود به دوره قاجاریه منتقل گردد. صاحب «روضات الجنات» تعداد آثار ایشان را یکصد و پنجاه اثر ذکر کرده است؛ اما صاحب «حدیقة الشعراء»، آثار محققانه مرحوم خواجویی را سیصد اثر میداند. خواجویی بر بیشتر کتابهای حوزوی حاشیه دارد. بررسی آثار گرانسنگ این فقیه فرزانه نشان میدهد که بخش مهمی از این آثار به صورت دست نوشته در گوشه کتابخانهها مهجور مانده و هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. اخیرا به کوشش محقق پرتلاش سید مهدی رجایی، حدود هشتاد اثر از آثار ارزشمند مرحوم خواجویی جمعآوری و منتشر شده است....