کشور باستانی ایران یکی از ممالکی است که از لحاظ شعر و ادب با ممالک معظمه امروزه جهان برابری میکند و تاریخ ادبیات این دیار که متضمن اسامی مبرزترین نویسندگان و شعرای دنیاست، درخشانترین آثار مدنی این ملت چندهزارساله است. این کتاب با عنوان «سخنوران نامی ایران» متضمن شرح حال و نمونه شعر بیش از هشتاد تن از سخنوران نامی معاصر ایران است که بیشتر آنان زندگی را وداع گفتهاند.
پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.
از کتب مرجع و تذکره های مهم به زبان پارسی تذکره ای است که دولتشاه سمرقندی تالیف کرده است. تذکره الشعراء دومین تذکره از نوع خود پس از لباب الالباب عوفی در تاریخ ادب فارسی است، که در خلال شرح احوال شاعران، پادشاهان و پیران، افسانههایی دیده میشود که دولتشاه آنها را به تناسب در کتاب خود درج کرده است. از نمونههای بارز این افسانهها میتوان به حکایاتی دربارهی فردوسی، ناصرخسرو، نظامی، خیام، عطار، سعدی، عبیدزاکانی و حافظ اشاره کرد. مجموع اظهار نظرهای دولتشاه دربارهی سرودههای شاعران نشان میدهد که او به ظرائف و دقایق و صنایع شعری، وقوف کامل داشته است؛ چنان که اشاره به بسیاری از صنایع بدیعی و یا استفاده از اصطلاحاتی چون «متانت»، «نازک سخن»، «ملایمگوی و متینسخن»، «سخن صاف و روان» و «غزل مطبوع» ، حاکی از داوری وی دربارهی سرودههای شاعران است. تذكرة الشعراء دولتشاه سمرقندی از جمله تذکرههای عمومیای است که بعد از لباب الألباب محمد عوفی، دومین تذکره موجود درباره احوال شاعران و اشعار آنان بشمار میرود و با وجود اشتباهات تاریخی موجود در آن، پیوسته مورد مراجعه محققان بوده است. دولتشاه تألیف این تذکره را در سال 982ق، به پایان رسانید و محتوای آن را بر یک مقدمه، هفت طبقه و یک خاتمه تنظیم کرد؛ بهطوریکه شرح احوال شاعران قرن نهم آن مغتنم و حائز اهمیت است. تذكرة الشعراء بارها در ایران و خارج از ایران تصحیح و تجدید چاپ شد و اولین و آخرین تصحیح آن مربوط به سالهای 1305ق، و 1385ش، است. نسخههای خطی فراوانی از این تذکره در کتابخانههای دنیا موجود است و به بعضی زبانها هم ترجمه شده است. دولتشاه اطلاعات مورد نیاز را از دیوان شاعران و کتابهای تاریخی گرد آورده و از شنیدههای خود نیز سود جسته است. او تذکره خود را بر اساس تاریخ و دوره زندگی شعرا مرتب کرده و شرح حال 150 شاعر نامدار را از ظهور اسلام تا زمان زندگی خود آورده است. تذكرة الشعراء با دیباچه مؤلف آغاز میشود. پس از مقدمهای در ذکر ده تن از شاعران عرب، شعرای پارسیگو بهلحاظ تاریخی به هفت طبقه تقسیم میشوند که آخرین طبقه به شعرای همدوره دولتشاه اختصاص دارد. در این ضمن به احوال پادشاهان حامی شعر و رویدادهای تاریخی نیز اشاره شده است. در خاتمه، شرح زندگی و مکارم هفت تن از بزرگان روزگار دولتشاه آمده و کتاب با «شطری از مقامات ابوالغازی سلطان حسین بهادر» به پایان رسیده است. او جز نقل احوال شاعران، به نقد شعر آنها نیز میپردازد و بنا بر سبک مورد پسند زمان خود، به طنطنه الفاظ و مضمونآفرینی و آرایههای لفظی توجه میکند و شعر را با این ملاکها نقد و ارزیابی میکند. وی اشعاری را که فصیح و روان و پیراسته از تکلفات و صنایع باشند، تحسین نمیکند؛ چنانکه ذکر تمامی قصیده «بوی جوی مولیان» رودکی را در تحمل تذکره نمیداند. دولتشاه، چون در دوره انحطاط ادبی به سر میبرده، در معرفی چند تن از شعرا، از جمله حافظ، شاعری را دون مرتبه آنان دانسته و به فضایل دیگر آنان پرداخته و توجه نکرده است که تذکره او بر مدار شعر و شاعری است
از دوره ما قبل تاریخ، از وقتی که تاریخ تمدن تدوین شده، یا به ربان دیگر از زمانی که مدنیت بشر آغاز شده، هیچگاه رشته یگانگی و ارتباط این دو برادر از یک پدر و مادر(یعنی ایران و هند) گسیخته نشده است. تهذیب و تمدنی که از نیمه دوم قرن دوازدهم میلادی به بعد در هندوستان رواج و توسعه یافته دارای نشان و علامت ایرانیت است و آثار آن در کلیه مظاهر زندگانی هندیها از مذهب و افکار و ادبیات و معماری و صنایع ظریفه و غیره پیدا و آشکار است. اگر چه استیلای مسلمانانی که تمدن ایران را به هندوستان بردهاند، باعث این تأثیر شده ولی هر گاه به نظر کنجکاوی بنگریم، علت حقیقی آن همانا ارتباط دیرینه ایست که ایران باستان با هندوستان پیش از تاریخ داشته است. گویا از روز ازل مقدرات کشور پهناور هندوستان چنین تعیین شده بود که دیانت و تمدن اسلامی بواسطه ایرانیان در آنجا بسط و توسعه یابد و با این حقیقت میتوان گفت هندوستان در اخذ و قبول تمدن اسلامی مرهون منت ایرانیان میباشد نه تازیان.