جشنهای فصلی پیش از اسلام، در فرهنگ ایرانی جایگاه خاصی دارد. بعد از پیروزی اعراب این جشنها یکی از پرمعناترین عوامل تعیین هویت ملی و تشخص ایرانیان بوده است. اسطورهها و آیینهای مربوط بدین جشنها، در نوشتههای مذهبی زرتشتی، همچنین در آثار مؤلفان سدههای اولیه اسلامی ضبط شده و بعضی از رسمهای کهن بهویژه آنها که مربوط به نوروز، جشن سال نو بهاره بوده، هنوز تا روزگار ما تداوم یافته است. این کتاب میکوشد به این پدیده از دیدگاهی تازه نزدیک شود. در اینجا روایتی از اسطوره تقویم مورد بررسی قرار داده شده که در فرهنگ عامه ایرانیان و از خلال مطالب غیررسمی و دستگاههای گاهشماری روستایی تاکنون برجای مانده است.
در این کتاب، شیوه استخراج و تطبیق شش تقویم مهم (اسکندری، میلادی ژولین، هجری خورشیدی، و دو تقویم جلالی و خانی مربوط به آن هجری قمری، یزدگردی و میلادی گریگوری) فراهم آمده است" .دقیقترین شیوه استخراج و تطبیق تقویمها، روش روزشمار است که در این روش خرده حسابها، تحلیل میرود، و صحت محاسبات آن به کمال است .در زیج ملک، قواعد استخراج و تطبیق تقویمها به روش روزشمار توضیح داده شده است ."علاوه بر آن شش تقویم مهم و اصلی، هشت تقویم محلی و قومی ایرانی (مازندرانی، طبری، دیلمی، کومشی، صبی، کردی، پشتکوهی، کوهدشتی، و دریایی نیز تبیین و توضیح داده شده است .
همه نیازها و سودهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ما، ریشه در این مایه های فرهنگی دارند. و وارونه پنداشت آنها، فرهنگ ما رونوشت تاریخ ما نیست. پیشینه فرهنگی، غیر از سنت فرهنگی است. چه بسا فرهنگ، علیرغم تاریخ، بالیده است. اسطوره های مردمی ما، فرهنگ بسیار عالی علیرغم تاریخ سیاسی و دینی و نظامی ما فراهم آورده است. فرهنگ سیاسی ما را، حکومتمداران فراهم نیاورده اند، بلکه مردم ما، همان مردمی که اکنون از پژوهندگان و روشنفکران، بخود رها ساخته شده اند. و نوروز جمشیدی نیز، یکی از بزرگترین ستونهای این بنای فرهنگ سیاسی است...