این کتاب ترجمه «الفرق بین الفرق» تألیف ابومنصور عبدالقاهر بغدادی از علمای قرن پنجم و از معروفترین کتب فرق اسلامی است. برای تکمیل ابحاث آن، یک باب دیگر نیز افزوده شده و رساله «النکت الاعتقادیه» شیخ مفید که از حیث اعتبار و اختصار و همعصر بودن مؤلف آن با عبدالقاهر بغدادی بر دیگر رسالات اعتقادی اثنی عشریه رحجان داشت، در ادامه کتاب آمده است.
...اعتماد زیاد به عقل موجب گردید که معتزله از روش فقها و محدثین دور شوند، تا آنجا که معتزله به فقها و محدثین نسبت دادند و آنان را به طعنه حشویه نامیدند و کذابشان خواندند. باری معتزله روزگاری از عقل پیروی کردند و در این نظریه افراط نمودند و همین امر خود یکی از انحرافاتشان بود و سرانجام موجب انقراض و زوالشان گردید. آن گاه مدارس کلامی دیگری روی کار آمدند و به فکر افتادند که تندرویهای معتزله را کنار زنند، تا اینکه روش متوسطی پدید آمد که عهده دار توازن میان عقل و نص گردید، لکن بیشتر مناقشات ناظر به حواشی فکر اسلامی بود نه خود عقل. میراث معتزله یعنی فکر مقدس شمردن عقل را گروهی دیگر از متفکران اسلامی یعنی فلاسفه گرفتند. فلاسفه تمایل عقلی صرف داشتند و عموما به نصوص و منقولات توجهی نمی کردند و جز در مواردی اندک ملتزم به قبول آنها نبودند و به این ترتیب می توان گفت که پایه های بنای باشکوه نهضت فلسفی اسلام را معتزله نهادند، نهضتی که به دست فلاسفه بزرک اسلامی از قبیل الکندی و فارابی و ابن سینا و ابن رشد تکمیل شد و به اوج ارتقای خود رسید. به حکم این مقدمات و به سبب اهمیت و نفوذی که معتزله در حوزه اسلامی داشتند و به خصوص به سبب روش عقلانی قابل ستایش آنها، آگاهی از افکار و احوال و آثارشان به ویژه برای طلاب علم کلام اسلامی ضروری است. نویسنده این سطور در کتاب حاضر از معتزله و فرقه های آن و آراء و افکار و آثار و احوالشان به اختصار سخن خواهد گفت....
مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، كتابى است به زبان عربى نوشته ابىالحسن على بن اسماعيل أشعرى (متوفاى 324ق.) در موضوع فرقههاى اسلامى و آراء مختلف كلامى. درباره زمان نگارش كتاب بايد گفت، آخرين حادثهاى كه مؤلف از آن ياد مىكند، خروج و كشته شدن فردى قرمطى است كه در سال 291ق. اتفاق افتاده و از اين گزارش روشن مىشود كه تألیف اين كتاب بعد از اين تاريخ صورت گرفته است. كتاب حاضر مشتمل بر مقدمهاى به قلم ناشر؛ فرانس اشتاينر، مقدمه مؤلف و فاقد بخشبندى و فصلبندى روشن است. ايناثر را بايد كهنترين و معتبرترين منبع موجود در زمينه تاريخ عقايد اسلامى محسوب كرد. اين كتاب از منابع كهن ملل و نحل است و از آن جهت كه نویسنده آن پيشواى مذهب اشعرى است، بسيار قابل توجّه است. اشعرى بحث را با اختلاف در امامت آغاز كرده است كه از اوّلين بحثهاى مفصّل وى درباره فرق شيعه است. او شيعه را به سه گروه غلاۀ و رافضه و زيديّه تقسيم كرده و با يادكرد فرقههاى آنان در مورد مسائل اختلافى، از عقايد آن سخن گفته است. او غلاة را از رافضه جدا مىداند؛ امّا برخى از فرق غلاة؛ مانند بيانيّه و حربيّه را در ذيل رافضه نيز ياد مىكند. مؤلّف با اينكه اتهام معروف و بىبنياد تجسيم را به هشام نسبت داده است؛ تصريح مىكند كه رافضه معتقد به تجسيم نبودهاند. اشعرى در تبيين عقايد فرق، بسيار متعادلتر از بغدادى و امثال اوست. بحث از خوارج و مرجئه در صفحات بعدى آمده است و آنگاه به معتزله اشاره كرده است. مؤلّف پس از تبيين عقايد مختلف به تفصيل از عقايد خود- كه سازنده و پردازنده مذهب اشعرى است- سخن گفته است. از بخشهاى مهم اين اثر، بابى است كه به آراء متكلمان در مباحث جهان شناسهگانه، نظير جوهر، جسم، حركتو ادراك اختصاص يافته است كه از آن مباحث به «دقيق الكلام» تعبير مىشود. اشعرى فصلى را نيز به بيان اجمالى عقايد اصحاب حديث و اهل سنت اختصاص مىدهد.