این کتاب در واقع رساله مستقلی است در زمینه جغرافیای تاریخی و جغرافیای اداری ایران باستان عصر هخامنشی اثر آرنولد توینبی که به صورت پیوست جلد ششم کتاب «بررسی تاریخ» منتشر شده است. موضوع این کتاب تحلیلی است درباره نقشه اداری و شیوه اداره ساتراپها و نظام کنترل آنها در دوره هخامنشی، همچنین بررسی شیوه مالیاتگیری و تقسیم نواحی مالیاتی در دوره هخامنشی که به استناد کتاب هرودوت تدوین یافته است.
سرزمین کهنسال دلاوران ایران باختری از نظر جغرافیای تاریخی و تاریخ مرموز و ناشناخته است. اگر آنطور که در خارج از ایران محققانی چون هرتسفلد، دمرگان، مینورسکی، رالنسن، سر ارول استین برای بررسی گذشته های این سرزمین کوشیده اند فضلای کشور نیز توجهی ابراز می داشتند. اینک بسیاری از زوایای تاریک تاریخ چند هزارساله میهن ما روشن شده بد. نخستین کتابی که درباره لرستان به چاپ رسید مجموعه ای از غلامرضا خان والی و انیس المسافر نام داشت. کتاب مذکور در بوشهر به چاپ رسیده و مشتمل بر آگاهی هایی در مورد جانوران شکاری و فرمانروایان لر از حسین خان والی تا زمان مولف است، پس از آن باید از جغرافیای نظامی لرستان تالیف سپهبد رزم آرا نام برد که مشتمل بر جغرافیای مناطق با توجه به جنبه نظامی انها و ورود قوای دولتی به لرستان و سرکوبی عشایر این منطقه می باشد. آقایان بهمن کریمی و محمدعلی امام شوشتری نیز چند صفحه ای از کتابهای جغرافیای تاریخی غرب ایران و تاریخ جغرافیایی خوزستان را به لرستان اختصاص داده اند. با این حال تا به امروز کتابی که منحصر به تاریخ یا جغرافیای تاریخی این قسمت از ایران باختری باشد تالیف نشده است.
سرزمینی که اکنون بلوچستان نام دارد به اسم «مکا» مشهور بوده که یونانیها آن را «گدروزیا» نامیدند.در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این دو کلمه با کلمه «مکا» کلمهای پدید آمد که به مرور زمان به «مکران» تبدیل شد. واژه بلوچستان نیز از زمانی اطلاق شد که بلوچها در آن سکونت کردند. بلوچ ها یكی از اقوام اصیل و شناحته شدة ایرانی هستند ، كه به زبان بلوچی ( كه از نزدیكترین خویشاوندان زبان فارسی است ) تكلم می كند و بیشترین جمعیت آنان در سه كشور ایران ، پاكستان و افغانستان بسر می برند .بیشترین جمعیت استان سیستان و بلوچستان را بلوچها تشكیل می دهند و بافت اجتماعی آن قبیله ای و طایفه ای است. همه اقوام ایرانی با توجه به اشتراكات فرهنگی دارای خصلت های اجتماعی مشابهی هستند . اما در عین حال بخاطر تأثیر پذیری از شرایط خاص محیطی و قومی خود تفاوتهایی نیز در خصلتها، باورها و آداب و رسوم آنها مشاهده می شود كه ویژگی های خاص هر قومی را تشكیل میدهد .
گرچه مقالاتی که در این مجلد گردآوری شده در تاریخهای مختلف نگارش یافته اند ولی کتاب به نظر مولف دارای یکدستی نگرش در نظرگاه مورخی نهفته است که جهان و هرچه را که در آن هست – یعنی جانها و تن ها، تجربه ها و وقایع را – با حرکتی برگشت ناپذیر در ظرف زمان و مکان، می بیند. هدف عام، که در سراسر این رشته از مقالات وجود دارد، عبارت است از دستیابی به بینش روشنی از معنی این منظره مرموز فکر غالب همانا آرزوی مانوسی است که به موجب آن هریک از ما می خواهد جهان را تاحدیکه فهمش قدرت شناسایی آن را دارد به منزله یک کل متصل بشناسد. این فکر دارای نتایج عملی برای روش تاریخ نگاری است. قابلیت فهم تاریخ را نباید در یک چارچوب ملی جست و جو کرد. ما باید افق تاریخی خود را برای تفکر درباره یک تمدن کامل وسعت دهیم. اما این چارچوب وسیع هنوز بسیار تنگ است زیرا که تمدنها نیز مانند ملتها متعددند نه منحصر به فرد. تمدنهای مختلفی وجود دارند که باهم برخورد می کنند و از برخوردشان جامعه هایی دگرگونه با ادیانی بلند پایه تر، در این جهان به وجود می آیند. مع هذا این امر پایان جست و جوی مورخ نیست زیرا که هیچ دین بلندپایه ای تنها از لحاظ این جهان، قابل فهم نیست. تاریخ دنیوی ادیان بزرگ یک جنبه زندگی ملکوت آسمان است که این دنیا فقط بخشی از آن است. پس تاریخ وارد قلمرو الهیات می شود...
«تاریخ» فعالیت، حرکت و جنبش انسانهایی را بررسی میکند که در گذشته زندگی میکردهاند. یکی از ویژگیهای بارز دورانهای اخیر، بیداری و احساسات ملی مردمی بوده است که گوئی مدتها این احساسات به خواب رفته و به فراموشی سپرده شدهاند. این جنبش با بیداری احساسات و شعور ملی در اروپا (آلمان و ایتالیا) آغاز شد و از آن زمان به بعد این جنبش و حرکت سراسر جهان را فرا گرفت.