سخن گفتن از ارتباطات سنتی در عصر بزرگراههای اطلاعاتی و ارتباطی و در جامعه اطلاعاتی، شاید از منظر تجدد و مدرنیسم نوعی واپسگرایی به حساب آید. اما اگر مدرنیته نتواند یا نخواهد نقشها و کارکردهای جدید نظام کهن از جمله نظامهای ارتباطی سنتی را مورد بازنگری و بازکاوی یا دستکم مورد مطالعه قرار دهد، خود به نوعی سنت مذموم ضدترقی و ضدتمدن تبدیل خواهد شد. گرچه مدرنیسم به نفی یکسره سنتها برخاست، اما نگرش پستمدرنیستی با نقد مطلقنگری مدرنیسم، چنین مطالعاتی را تجویز میکند. این کتاب را باید از این زاویه نگریست.
ارتباطات گفتاری، مهمترین رکن ارتباطی است. انسانها، اندیشهها، تمایلات، دوستیها و دشمنیهای خود را در گفت و گوها و مکالمات خود آشکار میسازند و از این راه، بین یکدیگر، تعامل یا تقابل ایجاد میکنند. حقیقت آن است که اگر انسانها بتوانند منطق درست گفت و گو را به کار برند، بسیاری از موانع و روادع مشکل آفرین را، برطرف خواهند نمود. سخن گفتن و شگردهای آن یکی از موضوعهای مهم در متون ادب فارسی است و سعدی، یکی از شاعران ایرانی است که ابعاد واهداف گفت و گو و منطق و چگونگی آن را تبیین نموده است. این مقاله به بررسی دیدگاههای او پرداخته است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی ـ تحلیلی است و چشم انداز پژوهش نشاندهنده آن است که دیدگاه سعدی در ارتباطات گفتاری، در دو بعد کلی، قابل بررسی است: گفتن (اصالت اندیشه، اصالت تحکیم بنیادهای انسانی، اصالت توانش ارتباطی، اصالت تداوم ارتباطی و افزایش توانمندی) و شنیدن (درک مطلب، گوشدادن همدلانه).