این کتاب کوششی است در معرفی و تبیین مفاهیم اساسی اندیشه فلسفی ـ کلامی انیکیوس مانلیوس سورینوس بوئتیوس (480 ـ 524) فیلسوف و متکلم بزرگ مسیحی که از پایهگذاران تفکر قرون وسطی و به نوعی فلسفه غرب است. آشنایی با نظام فکری او، مقدمهای خواهد بود برای ورود به جهان اندیشه مسیحی قرون وسطی که شکلدهنده تفکر غربی است. در این کتاب معرفی بوئتیوس و آثارش، شناخت تفکر یونانی و مسیحی، شرح مسئله وجود از نظر بوئتیوس، خداشناسی او و دیگر تفکرات او آورده شده است.
در این کتاب بعد از شرحی کوتاه درباره زندگی شلایرماخر، کوشیده شده فقط دو موضوع عمده در الهیات او بررسی شود. تعداد کمی از آثار شلایرماخر که بیش از سی جلد است به زبان انگلیسی در دسترس است که فهرستی از آنها در پایان کتاب آمده است. اما تأثیر او عمدتاً از طریق خطابههای درباره دین، ایمان مسیحی و تا حدود کمتری از طریق طرح اجمالی مطالعه الهیات او احساس شده است. این امر بدان معنا نیست که در سایز زمینههای مهم مثلا در تمایلات جاری به هرمنوتیک، شلایرماخر شخصیت مهمی نیست. با وجود این، واقعیت آن است که اینها آثاری هستند که بیشتر خوانندگان انگلیسیزبان اگر بخواهند خودشان با برجستهترین متفکر قرن نوزدهم پیوندی برقرار کنند، باید به خواندن آنها تشویق شوند.
سطوح و کیفیت دینداری و دینورزی، در همه ادیان توحیدی همواره محل بحث بوده و هست؛ از جمله اینکه حقیقت یک دین، چگونه در ساحات بیرونی و درونی زندگی باورمندان آن متجلی میشود؟ و شرایط درک ذات دین و وصول به عالیترین مراتب ایمان کدام است؟ به منظور پاسخگویی به این پرسشها ادیان الهی الگوهای قابل شناخت و متابعتی ارائه میکنند که تمام حقیقت آن دین، در وجود همین الگو و اسوهها، تحقق عینی یافته و انتظارات حداکثری شارع دین، در شخصیت، منش، گفتار و کردار آنان به منصه ظهور رسیده است. بر پایه این اصل دینی، در فلسفه و ادبیات عرفانی، نمونههای برتر تحت عنوان «شهسواران ایمان» ساخته و پرداخته میشوند. عطار نیشابوری، «شهسوار ایمان» خود را در شخصیت تاریخی و مناقشه برانگیز منصور حلاج از یک سو، و شخصیتهای ادبی مانند شیخ صنعان و عقلا مجانین، از سوی دیگر، باز مییابد و در مقابل، سورن کی یرکگور، فیلسوف اگزیستانسیالیست و متاله مسیحی، ابراهیمِ خلیل (ع) را مصداق بارز و نمونه عینی «شهسوار ایمان» میداند. آنچه این دو اندیشمند را به یکدیگر نزدیک میکند، باور مشترک آنان در چگونگی وصول به آستانه ایمان واقعی و شرایط کسب مقام شهسواری است؛ در نظرگاه آنان، «گذشتن از امورِ اساسی تعلق آفرین» یگانه شرط دستیابی به مقام شامخ ایمان است؛ اموری که با فردیت، هویت و ذات فرد درآمیخته و ترک آن به مثابه نفی خویشتنِ خویش است. در این پژوهش با رهیافتی تطبیقی و تاویلی اشتراکات فکری دو متفکر در این حوزه بررسی میشود.