کسانی که با مسائل تاریخی و جغرافیایی کشور ما در دو قرن اخیر آشنایی دارند به خوبی می دانند که مأخذ و منبع بسیاری از اطلاعاتی که در کتابهای تاریخی و جغرافیایی ما مشاهده می شود، کتابها و سفرنامه هایی است که جهان گردان یا مأموران اروپایی، از خود به یادگار گذاشته اند و ما امروز ترجمه هایی از بیشتر آن کتابها و سفر نامه ها را در دست داریم، یکی از این گونه آثار که تاکنون تنها یکی دوجا از جمله در کتاب امیر شوکت الملک علم تألیف شادروان محمدعلی منصف از آن نام برده شده، کتابی است که ان. هیل انگلیسی یکی از روسای بانک شاهی سابق در بیرجند از خود به یادگار گذاشته است که اصل آن به زبان انگلیسی با عنوان از کوهستانهای ایران به چاپ رسیده است. نگارنده نسخه ای از این کتاب را در دوران دانش آموزی خود در بیرجند و بعد در زمان دانشجویی در تهران در اختیار دو دانشمند و معلم فقید خود؛ سید غلامرضا سعیدی و سلمان اسدی دیده بود، ولی در آن روزها نه بضاعت استفاده از آن را داشت و نه مانند سالهای بعد به اهمیت آن از نظر بیان جغرافیای آن زمان بیرجند وتون حاصل کرده بود، از این رو در صدد جنجوی کتاب مورد نظر بر آمد… اف.هیل از روسای بانک در زمان پهلوی در شهر بیرجند بوده است که در این اثر خاطرات خود از زمان سکونت در ایران را بیان می نماید. وی پنج سال و شش ماه برای ماموریت در ایران می زیسته است که این ماموریت از تاریخ 7 اوت 1913 آغاز گردیده و تا مارس 1919 ادامه داشته است.
اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود میپردازد و سعی میکند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن میگوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو میکند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت میشمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح دادهاند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمیکند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها میپردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی میپردازد و او را محور زندگی خانواده میداند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانوادهاش جستجو میکند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی میشمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی میپردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی مینشیند.
نگارنده در این کتابچه، ضمن روایت خاطرهای، علاقه خود را نسبت به زبان اسپرانتو بیان میکند و در انتها اشعاری در توصیف این زبان به نظم در میآورد .