به دلیل از میان رفتن تقریبا تمامی نوشته ها و منابع باستانی ایران پیش از زرتشت، تنها با بازخوانی گفتارهای خود زرتشت و نیز آیین ودای هندی و نوشته های یونانی ها می توان به این سرچشمه ها دست یافت. پژوهش هایی که در این کتاب آمده هم نتیجه سنجش های تطبیقی فرهنگ ها و آیین های جهان است و هم دستاورد مطالعه های موردی در فرهنگ و اندیشه ایرانی.
تفرج صنع مجموعۀ برخی مقالات و گفتوگوهای مطبوعاتی عبدالکریم سروش در موضوعات علم اخلاق، فلسفۀ علم و تکنولوژی و علوم انسانی است. هفتهها و ماههایی که این مصاحبهها انجام میشد و تحریر مییافت، ایامی پر التهاب بود و نام علوم انسانی در مخاطب ناآشنا نفرت و وحشت را با هم بر میانگیخت؛ نفرت از علومی که به صورت علم مینمایند و به واقع علم نیستند و وحشت از دانشهایی که جمعی شعبدهباز برای بندنهادن بر پای مستضعفان و ربودن سرمایۀ ایمان آنان پرداخته و برساختهاند و به امتهای ستمکشیده به تزویر و فریب فروختهاند. غوغای سختی در معاندت و معاضدت این علوم برآورده بودند و از دو طرف کشمکش عنیفی میرفت.
نوشتار حاضر با مباحثی در باب اسمشناسی تاریخی آغاز شده و به دنبال آن با استناد به آثار دینی، اساطیری و فلسفی از دورههای مختلف تاریخی سخن به میان آمده است .در بخش دوم نیز درباره تجلی فرهنگ در دورههای اساطیری ماقبل یونان، دوره یونانی، قرون وسطی، دوره اسلامی و دوره جدید توضیح داده شده است .
انبوهی کتاب و تحقیق درباره آئین زرتشت، فرهنگ و تمدن ایران به ویژه از سوی غربیها، پدید آمده و خطها خوانده شده، اما تاکنون درباره عرفان زرتشتی کتابی مستقل وجود نداشته است. در واقع، آیین زرتشت، آیین خرد و روشنگری، مانند تمدن فرهنگ و هنر ایرانی، از بعدهای گوناگون بر جهان و حتی بر رازوری در جهان، به ویژه بر عرفان ایرانی دوره اسلامی، تاثیر بسیار گذاشته؛ از این رو، بایسته مینمود کتابی هم در زمینه عرفان زرتشتی پدید آید. مولف این کتاب با آگاهی از کارهای ارزشمند دو فرزانه دانشمند که از ایرانشناسان و زرتشتشناسان برجسته جهانند، در کنار پژوهش درباره آیین های رازور در جهان، نظریههای آنان را که بیانگر دو دیدگاه تقریبا متضاد است، به پارسی برگردانده و در این کتاب در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
انسان در فراشد تکاملی خود چهار حلقه به هم پیوسته، حلقه زیستشناسی، حلقه زمانی، حلقه اندیشگی-سخنوری، و حلقه هنری-زیباشناسی را همچون چهارسوی هستی میپیماید تا به "اکنون جاودانه" درآید و فضای فرابعدی را تجربه کند. در این فرایند، آدمی همواره حلقه به حلقه راه میپوید؛ از حلقهای به حلقه دیگر گذار میکند؛ به حلقه در میآید، در حلقه مینشیند و حلقه وار با زمین به گرد جهان سفر میکند تا با "چرخه زندگی" سرورانگیز بگردد. براستی در حلقههایی چنین پیدا و نهان است که سرگذشت انسان و جهان نقشمایه خود را مییابد و آدمی در جستجوی حلقه گمشده زیستی، باستانی، تاریخی، فلسفی، زبانی و هنری، لحظهها را سپری میکند. انسان فرزانه فرازجسته به حلقه " ابرانسان" جسارت ورزیده تا بداند و از ساحت کمینهگی (بندگی) و شناخت سطحی برجهد و با بزرگدارندگی زیبایی، زندگی، سرور و خرد به یاری شناخت انتقادی، شامگاه بتها را گمانه زند. در این فراگشت اما آدمی بر بستر تاریخ و زمان، تاریخیت یافته، سدههای گوناگون تاریخی را گذرانده و در گستره های فلسفی و هنری به بعدهای زیباشناسانه تازهای درآمده و با برخورداری از ادراک خلاقانه زبانی-مفهومی و روانشناختی بر خویشتن خود و جهان "نظر" کرده تا عالمی و آدمی از نو بسازد.