امان الله اردلان ملقب به حاج عزالممالک ، فرزند فخرالملک اردلان ، از دولتمردان و بازیگران سیاست ایران دراواخر عهد قاجار وتمامی دوران پهلوی بود . او در جوانی وهمزمان با وقایع مشروطیت پا به عرصه سیاست گذاشت . حاج عزالممالک پنج دوره نماینده مجلس ، دو بار سناتور و ده مرتبه وزیر شد . او بارها در دستگاه دولت به عنوان استاندارد ، حاکم ، سفیر ومدیر کل انتخاب وچهار بار نیز امیر الحاج شد . اردلان مردی متدین ، خوش محضر ، با سواد وخوش نام بود و درسال 1366 ش در تهران درگذشت. برادران اردلان، سه تن از رجال سیاسی اواخر دوره قاجار و دوران پهلوی بودند که هریک نقش مهمی در تاریخ معاصر ایران بازی کردهاند. اسامی آنان امان الله اردلان (حاج عزالممالک)، ناصرقلی اردلان و علیقلی اردلان (یا رضاقلی) بودهاست. هر سه فرزندان حاج فخرالملک اردلان (ابوالحسن خان اردلان نوهٔ امان الله خان اردلان حاکم قدرتمند کردستان)و برخلاف سایر خاندان اردلان، از کردهای شیعه مذهب بودهاند. نسب پدری آنان ازحاکمان کردستان بودند و نسب مادریشان ازشاهزادگان قاجار بودند. چندین دوره نمایندگی مجلس، بارها وزارت کشور و معاونت مجلس شورای ملی، کارنامه سیاسی وی را تشکیل میدهد. او مدتها با دکتر میلسپو همکاری داشت و نطق بسیار معروفی در مذمت رفتار مورگان شوستر در مجلس ایراد کردهاست. او در کابینه دولت مهاجرین در کرمانشاه به ریاست رضاقلی خان نظامالسلطنه مافی، وزیر فواید عامه بود. او بیش از یکصد و ده سال عمر کرد و پس از دو برادر کوچکش بدرود حیات گفت. دوستانش به طنز در مورد او گفتهاند: «کل شیئ هالک، الا حاج عزالممالک».
گرچه اندیشه قانون خواهی در ایران تنها از میرزا ملكم خان نیست و در این راه كسانی پیشقدم و كسانی دیگر با او همگام و دمساز بودند لیكن نقش روزنامه قانون دربیداری افكار مردم و اهل قلم و سیاست بسیار مهم است و نامش را در جنبش مشروطیت از یاد نشاید برد... ملكم در سال ۱۲۴۹ هجری قمری در قصبه جلفا از محلههای اصفهان در خانوادهای متوسط زاده شد. پدرش میرزا یعقوب سنگتراشی از ارامنه بود كه به قولی اسلام آورده بود.ملكم در ده سالگى برای تحصیل به فرانسه رفت و در مدرسه ارمنیان پاریس مشغول به تحصیل شد. و پس از بازگشت در وزارت خارجه به عنوان مترجم شاغل به كار شد . پس از تأسیس دارالفنون ملكم به عنوان معلم حساب و هندسه در آن به تدریس پرداخت. وی معتقد بود كه راه پیشرفت ایران پذیرش نظام حكومتی غرب است.از مهمترین فعالیتهای وی میتوان به انتشار نشریه قانون، تاسیس اولین لژ فراماسونری در ایران و فراهم آوردن اعطای امتیاز راهآهن، بانك و بهرهبرداری از منابع ایران به بارون ژولیوس رویتر، اشاره كرد...
در روزهای شانزدهم و هفدهم بهمنماه 1351، یعنی حدود 47 سال قبل، در کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بهمنظور تجلیل از خدمات میرزا تقیخان امیرکبیر، مجلسی برای بررسی افکار و احوال وی همراه با نمایشگاه عکس، کتاب و روزنامههای آن روزگاران تشکیل شد. در این مجلس 12 نفر از استادان دانشگاه و محققان عالیقدر، پیرامون شرح احوال زندگی امیر، وضعیت دارالفنون و چگونگی تأسیس آن، و سایر مطالب در همین ارتباط بیاناتی ایراد کردند که متن این سخنرانیها به سعی و تلاش آقای قدرتالله روشنی زعفرانلو تدوین و توسط «انتشارات کتابخانة مرکزی دانشگاه» در سال 1354 به زیور طبع آراسته شد. درباره امیرکبیر که زمان او را چه بسا بتوان از مهمترین و اثرگزارترین دورانهای تاریخی ایران گمان برد، کتابها و مقالات بسیاری تألیف شده و در دسترس پژوهندگان فارسی زبان قرار گرفته است. صد و شصت و سه سال پیش یکی از شایستهترین مردان نامآور تاریخ ایران، بر اثر توطئه بیگانگان کشته شد و دوره درخشانی که با صدارت او آغاز شده بود، رو به افول و خاموشی گذاشت. قتل میرزا تقیخان امیرکبیر بی گمان ضربهای بر پیکر تاریخ ایران بود. کسانی که با تاریخ ایران آشنایند میدانند که امیرکبیر دوران کودکی را در خانواده قائم مقام به شاگردی سپری کرد. داستان معروف فرا گرفتن درس هنگام خدمت به فرزندان قائم مقام، که بارها در منابع به آن اشاره شده، مربوط به همان ایامی است که به خانه شاگردی مشغول بوده است. «گویند که امیر در کودکی که ناهار اولاد قائم مقام را میآورد، در حجره معلمشان ایستاده، پای بازبردن ظروف، آنچه معلم به آنها میآموخت، او فرا میگرفت تا روزی قائم مقام به آزمایش پسرانش آمده، هر چه از آنها پرسید ندانستند. امیر جواب میداد. قائم مقام پرسید تقی تو کجا درس خواندهای؟ عرض نمود روزها که غذای آقازادهها را آورده، ایستاده، میشنیدم. قائم مقام انعامی به او داد. او نگرفت و گریه کرد. بدو فرمود چه میخواهی؟ عرض کرد: به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازادهها میدهد به من هم بیاموزد. قائم مقام را دل سوخته، معلم را فرمود تا به او نیز میآموخت.» امیرکبیر دست پرورده قائم مقام بود و به سبب ویژگیهای برجسته شخصیتیاش در تاریخ دولتهای ایران خوش درخشید. «واتسون»، نویسنده انگلیسی، درباره امیر مطالبی گفته که برازنده اوست: «در میان همه رجال اخیر مشرق زمین و زمامدارن ایران، که نامشان ثبت تاریخ جدید است، میرزا تقیخان امیرنظام بیهمتاست، به حقیقت سزاوار است که به عنوان اشرف مخلوقات بهشمار آید، بزرگوار مردی بود.»