اصطلاح گفتمانِ چندصدایی ـ نظریهای که با نام میخائیل باختین، فیلسوف و زبانشناس روس گره خورده است ـ برای خواننده ایرانی اصطلاح ناآشنایی نیست. با این حال، دلالتهای آن در حوزههای مختلف، اعم از فلسفه، زبان، ادبیات و فرهنگ برای او چندان آشکار نیست. این مقاله با رویکرد زبانشناختی، این نظریه را از پیامدهای استفاده از شیوه بازنمایی گفتمان غیرمستقیم آزاد تلقی میکند که خود، یکی از چند شیوه ارائه گفتار و اندیشه شخصیتهای داستانی است که در نگاهی طیفی به موضوع، بین دو شیوه موسوم به نقل قول غیرمستقیم و مستقیم قابل بحث است. در بازنمایی گفتار (و نوشتار) و اندیشه شخصیتها، امکان بهکارگیری شیوههای دیگری بهجز این سه شیوه، در اختیار نویسندهها هست. چنین امکانهایی، موضوع مطالعه انگارههای (مدلهای) مختلف بازنمایی گفتمان را تشکیل میدهد. این مقاله با نظر به انگاره سمینو و شرت (2004م.) که بر انگاره شرت و لیچ (1981م.) استوار است، به معرفی پنج شیوه بازنمایی میپردازد و بدون امتیاز قائلشدن بر یکی در مقابل دیگری، هر کدام را مقولهای در طول یک پیوستار تعریف میکند؛ در یک سمت این پیوستار، صدای محض راوی شنیده و گفتمان از زاویه دید او بازنمایی میشود و در سمت دیگر آن، صدای محض شخصیت بهصورت نمایشی ارائه میشود و بازنمایی گفتمان از زاویه دید او صورت میگیرد. مقوله غیرمستقیم آزاد شیوهای است که گفتمان از طریق آن همزمان از زاویه دید راوی و شخصیت بازنمایی میشود؛ ازاینرو، همزمان دو یا چند صدا شنیده میشود. مقولههای یادشده، در سه تراز گفتمانیِ گفتار، نوشتار و اندیشه بهترتیبی که ذکر شد، براساس ملاکهای نحوی (صوری) و نیز ملاکهای معناشناختی و منظورشناختی (نقشی) تعریف میشوند. دادههای این بررسی از ده داستان بلند، ده داستان کوتاه و ده گزارش خبری روزنامه، با حجم برابر و گزینش تصادفی فراهم آمده است. چنین گزینشی ضمن امکان دادن به مطالعه شیوههای یادشده در گفتمان ادبی (داستان)، بررسی مقابلهای آن را با یک گفتمان رسانهای (گزارش روزنامه) نیز ممکن ساخته است.