میرزا نعمت‌الله بیضائی در سال ۱۲۸۲ خورشیدی در شهرستان آران و بیدگل زاده شد. وی فرزند میرزا محمدرضا (متخلص به ابن روح آرانی)، نوهٔ ملا محمد آرانی (متخلص به روح‌الامین)، برادر ادیب بیضایی آرانی، عموی پرتو بیضایی آرانی و همچنین پدر بهرام بیضایی است.نعمت‌الله بیضائی از بهائیان کاشان بود که در شعر به «ذکایی» تخلص می‌کرد. او حقوق‌دان و مؤسس انجمن ادبی تهران بود.

منابع مشابه بیشتر ...

663cbcb06d731.jpg

یاد بعضی نفرات

سیمین بهبهانی

یکی از بهترین روش‌هایی که تا امروز در جهان برای بیان احساسات، اعتراضات و بیان موضوعات دیگر خلق شده «شعر» است. دنیای شعر دنیای لطیف، ساده و دوست‌داشتنی است. حرفی که با عروض خاصی بر دل می‌نشیند. ادبیات معاصر ایران در دل تاریخ خود نویسندگان و شاعران پرآوازه زیادی داشته است که هرکدام از آن‌ها سبک و طبع متفاوتی داشته‌اند. «سیمین بهبهانی» شاعر نامدار ایرانی در کتاب «یاد بعضی نفرات» از شاعران و نویسندگانی که در دوره او می‌زیسته‌اند، نوشته است. این کتاب شامل خاطرات، مقالات، مصاحبه‌ها و دیدارهای اوست. کتابی که اگرچه تنها یک کتاب است اما خواننده را با چندین کتاب و چندین نویسنده آشنا می‌کند. در این اثر گوشه‌هایی از زندگی، احوال و آثار برخی افراد همچون «منوچهر آتشی»، «هوشنگ ابتهاج»، «احمدرضا احمدی»، «پگاه احمدی»، «مهدی اخوان ثالث»، «پروین اعتصامی»، «قیصر امین پور»، «گلی ترقی»، «صادق چوبک»، «سهراب سپهری»، «همایون شجریان»، «شیرین عبادی»، «فروغ فرخزاد»، «فریدون مشیری» و «عباس معروفی» را در قالب خاطرات، دریافت‌ها و برداشت‌های شاعرانه شرح داده شده است. وی در ابتدای این مجموعه با لحنی شاعرانه به برخی خرده‌ها در باب شعر خود پاسخ می‌گوید و طی آن, به این موضوعات اشاره می‌کند : زمان و شعر, انسجام در شعر امروز و شعر سنتی, ارزش طنین واژه‌ها, ارزش تشکل واژه‌ها, زبان شاعر, تصویر, شعر کم تصویر و تصویر کنایی. سیمین بهبهانی علاوه بر اینکه در شاعری استاد بود، در نثرنویسی و خاطره‌گویی نیز تبحری ویژه داشت. او هم شعر اجتماعی می‌سرود و هم شاعری اجتماعی و پر حشر و نشر بود. او در این کتاب گوشه‌هایی از زندگی، احوال و آثار برخی شعرا و نویسندگان معاصر را ـ بعضا در قالب خاطرات و دریافت‌های شاعرانه ـ به دست می‌دهد. سیمین بهبهانی درباره این کتاب می‌نویسد: «بیشترینه نوشته‌هایم در این مجموعه، حاصل دقت در آثار و احوال یاران و عزیزان و شناخت رفتار و گفتار ایشان بوده و به خاطره همنشینی با آنان در آمیخته، و کمتر فصلی است که از این گونه حال و حکایت بی‌بهره مانده باشد. اسلوب نگارش یادگزاره‌ها گاه ساده است و گاه پیرایه‌مند: نظر به موقعیت و احوال خودم، از هر دو شیوه بهره گرفته‌ام. این حقیقت را هم هیچ‌گاه فراموش نکرده‌ام که هر هنرمند، در آنچه می‌آفریند، بازتابی از چند و چون روان و ضمیر خویش دارد. از این‌روست که ضمن اندیشیدن درباره هر اثر، به خلق و خوی آفرینده‌اش هم توجه داشته‌ام.... ...آتشی هیچ‌گاه با تهران، با آداب‌ورسوم ساختگیش، با خنده‌ها و تعارف‌های مصلحتیش، با زندگی ی «بی تنور» و «بی‌بوی نان گرم» انس کامل نگرفته است. در این شعر، اما، یک‌باره بدگمانی و بیزاری به گونه‌ی حیله‌گری پلید، که عمری «مصراع آخرینش را در تیررس نشسته است»، چهره می‌نمایاند. گویا انگیزه‌ی گریز از تهران، تهرانی که بهترین سال‌های جوانی او را مصروف خودکرده است، با همین شعر در او بیدارمی‌شود، گرچه پیش از این هم این انگیزه، گیج و گم، در پاری از شعرهای پیشینش رخ می‌نموده است. باز هم یادآور می‌شوم: آتشی خود به من گفته است که شأن شعر را فراتر از پرداختن به حوادث روزمره و جزئی می‌داند. اگر در شعرش به دنبال نشانه‌هایی از این قبیل بگردی، هرقدر هم که دوستت بدارد، روی ترش می‌کند و به نفی و انکار می‌کوشد؛ باشد. اختلاف من و آتشی همین جاست. من به ملموس‌ترین حوادثی که با سرنوشت وطنم، هم‌وطنم، جهانم و کل کره‌ی ارض بستگی دارد می‌اندیشم و آتشی به چیزی فراتر از این‌ها که از حیطه‌ی تصور من بیرون است. داستان رایج‌ترین و بزرگ‌ترین گرفتاری ی کشور ما با طنزی عجیب در این شعر مطرح می‌شود. ایجاز به حدی ست که گویی شعر فقط با علائم کلیدی پیش می‌رود: چشم شیشه بی، کلاه شاپو، حضور شکاک کشتی، وجود سامسونیت پرتخیل مشکوک، شکستن ایمان و چند واژه‌ی دیگر طرح کلی داستان را می‌ریزد و دنباله‌اش را باید خودت در ذهنت کامل کنی و سرانجام ریش بندر و آن تیزهای بی‌آزرم. اگر باید خواننده را در لذت ساخت و پرداخت شعر سهیم کنی، این‌گونه باید باشد، نه آن‌که باد به دستش بدهی و بگویی بباف.اگر آتشی بار دیگر بگوید که من به مسائل جزئی بی‌اعتنا هستم، این شعر را پیش رویش می‌گذارم. اين تاریخ ماست. بازگوی علت فقر و بی‌نوایی ی ملت ماست. تأسفی ست برحقی که «بیگانه» از ما پایمال می‌کند و خیانتی که «خویش» بر ما روا می‌دارد؛ و اگر از غفلت بیدار نشویم، وای بر ما! آتشی بی‌گمان شاعری ست که روی به اعتلا دارد و هرگز راه نشیب نپیموده است. مقایسه‌ی شعرهای نخستین و فرجامین این کتاب گواه همین مدعاست. پرکار است و در میان کارهایش، متعالی فراوان است و متوسط نیز. گاه به اطناب می‌گراید، اما آنجا که به ایجاز می‌پیوندد محشر می‌کند: خانه‌ات سرد است؟ خورشیدی در پاکت می‌گذارم و برایت پست می‌کنم. ستاره‌ی کوچکی در کلمه یی بگذار و به آسمانم روانه کن.

661d2d2f209c9.jpg

باغ در باغ - جلد دوم (مجموعه مقالات)

هوشنگ گلشیری

هوشنگ گلشیری از جمله داستان‌نویسان ایرانی بود که همواره کارش و نوع نگاهش به ادبیات و از آن فراتر به فرهنگ و سیاست را توضیح می‌داد. از گلشیری نقد و نظرهای بسیاری باقی مانده است که بخشی مهم از نقدنویسی معاصر فارسی به شمار می‌روند. گلشیری در برخی آثارش از جمله در کتاب «در ستایش شعر سکوت» نشان داده که تا چه حد در زمینه نقد شعر چیره‌دست و صاحب‌نظر است. او همچین در طول سال‌های مختلف در زمینه داستان‌نویسی نیز نقد و مقالاتی متعدد نوشته بود. اما همه نقدهای گلشیری به داستان و شعر مربوط نیست. او در زمینه سینما، اسطوره‌شناسی، ادبیات کلاسیک، سیاست و... هم مقاله‌های زیادی نوشته و در هریک دغدغه‌ها و علایق و جهان‌بینی‌اش را توضیح داده است. بخشی از مهم‌ترین نقد و نظرهای هوشنگ گلشیری در کتاب دو جلدی «باغ در باغ» در اختیار ماست. مقالات کتاب «باغ در باغ» نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین چهره‌های فرهنگ ما در دوره معاصر جهان را از چه دریچه و منظری می‌دیده است. مقالات گلشیری در این کتاب می‌تواند پایه و اساسی برای شکل‌گیری درکی عمیق‌تر از فرهنگ و ادبیات به وجود بیاورد. مقالات، نقدها و مصاحبه‌هایی که در کتاب «باغ در باغ» گرد آمده‌اند به سال‌های مختلفی مربوط‌اند و از این نظر می‌توانیم سیر تکوین نگاه گلشیری را هم ببینیم. در این روند می‌بینیم که نگاه و آرای گلشیری هیچ‌وقت بیرون از زمینه و زمانه‌ای که در آن حضور داشته نبوده است و او همواره نسبت به اجتماع و آنچه در جهان اطرافش می‌گذشته حساسیت داشته است. نقدها و مقاله‌های کتاب «باغ در باغ» موضوعاتی بسیار متنوع دارند و این نشان‌ دهنده ذهنیت چندبعدی گلشیری است. او در نقد و نظرهایش به موضوعات گوناگونی چون سنت ادبی و شعر کلاسیک، نگاه به طبیعت، مسئله جبر و اختیار، ارتباط سیاست و ادبیات، اهمیت درک دیگری، فرم‌ها و تکنیک‌های نویسندگی و موارد متعدد دیگر توجه کرده است. گلشیری در مصاحبه‌ای که به اواخر دهه چهل برمی‌گردد می‌گوید هدفش از داستان‌نویسی شناخت انسان است. این مصاحبه که در کتاب «باغ در باغ» منتشر شده، نشان می‌دهد که او تا چه حد برای داستان‌نویسی اهمیت و ضرورت قایل بوده است. گلشیری داستان‌نویسی بود که به داستان‌نویسی مدرن و شیوه‌های روایتی چون جریان سیال ذهن توجه داشت اما در عین‌حال در کتاب «باغ در باغ» می‌بینیم که او به هیچ‌وجه اهمیت رئالیسم را انکار نکرده است. او اعتقاد داشت که: «رئالیسم یعنی تلقی پس از کپرنیک و گالیله و کپلر از جهان، رد تلقی افلاطونی و ارسطویی، یعنی فروتن شدن، پذیرفتن که به جای شناخت آن مثال ازلی ابدی، همین نمونه جزیی را بشناسیم. به جای آن کلی از کل به جزء رفتن، به همین نمونه زمینی در زمان و مکان بنگریم.» خواندن کتاب «باغ در باغ» به خصوص برای داستان‌نویسان و کسانی که به نقد ادبی علاقه‌دارند حایز اهمیت است. با خواندن این کتاب وجوه مختلف زیبایی‌شناسی یکی از مهم‌ترین نویسندگان معاصر ایرانی را درمی‌یابیم. کتاب دو جلدی «باغ در باغ» اثر هوشنگ گلشیری در نشر نیلوفر منتشر شده است.