آرامش دوستدار در اين کتاب، «روشنفکری ايرانی» که «هنر» آن در نينديشيدن می‌باشد، به گونه‌ای بنیادین نقد می‌شود و سنجشگرانه در رفتار فرهنگی ما می‌کاود تا کارسازی فرهنگی‌مان را روشن سازد. فرهنگ ما چون دينی بوده و مانده، در سراسر رويدادش «ناپرسنده‌ی پرسشنما» بوده است. ناتوانی ما در پهنه‌ی مسلط فرهنگی، ناشی از «دينخويی» و مآلا ناپرسايی فرهنگی ما بوده است. «دينخويی» رويکردی ا‌ست که از انديشدن و پرسيدن می‌گريزد و از نزديک شدن به هر پرسش بغرنج و ناسازگار با دستورالعمل‌های فرهنگ مستولی در جامعه می‌پرهيزد.

منابع مشابه بیشتر ...

664609e2961b4.jpg

تاریخ تمدن و فرهنگ ایران

ناصرالدین شاه حسینی

تمدن نظم اجتماعی است که بر اثر آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود. به اعتقاد جمعی تمدن یا مدنیت بر سازمان اجتماعی و نظام اخلاقی و فعالیت فرهنگی اطلاق می شود. و تراوشهای فکری بشر را که از دیرباز تاکنون برای اعتلای خویش اندیشیده و سبب تعالی ملت ها شده است فرهنگ می خوانند. گروهی از انسان ها که از تشکیل منظم و معینی پیروی می کنند و در لوای آن به زندگانی خویش ادامه می دهند جامعه گویند و چون تمدن را مجموعه منظمی از کردارهای اکتسابی خاص هر جامعه نیز دانسته اند. بنابراین تمدن و جامعه همواره قرین یکدیگرند گو اینکه هر یک پدیده ای خاص محسوب می گردند و از هم جدا هستند. آنچه این دو عنصر را بهم پیوند می دهد فرد است که از جهتی تشکیل جامعه را می دهد و از دگرسوی با رفتار و آداب خود بنای تمدن را در جامعه می نهد، بنابراین هر فردی مبین جزئی از تمدن خویش است و به تنهایی نمی تواند معرف همه جلوه های تمدن خود باشد ولی گروه افراد متشکلی که جامعه ای را پدید می آورند می توانند معرف تمدن خود باشند و این نکته نیز مشخص است که نمی از ممیزات و اختصاصات هر تمدن در جهت خواست جامعه سیر می کند و نیز خاصیت اصلی هر تمدن در این است که بقا و آسودگی جامعه ای را که بدان مرتبط است تامین نماید از اینجاست که جوامع بشری به وسایل و فنون مختلف تجهیز می شوند تا مردم را در برابر مشکلات حیات یاری کنند...

65d5fb9ea3b87.jpg

فلسفه و فرهنگ

ارنست کانسیرر

طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...