در این مقاله به نقد و بررسی کتاب «گزینش زبان و رمزگردانی در جامعه آذربایجانی در تهران» نوشته هلنا بنی شرکا پرداخته شده است.
جای افسوس است که ما از حیات مرحوم میرزاآقاخان کرمانی و تشبئات و عملیات سیاسی او چیز زیادی در دست نداریم جز آنچه چندین مولف از روی یکدیگر با فرق های جزئی استنساخ کرده و هیچ چیز تازه ای تتبع ننموده اند. بنابراین بهتر آن می دانیم که بجای اینکه در این تذکر سی ساله دوباره به نقل همان عبارات اکتفا کنیم به تشریح و تدقیق نظریات و افکار سیاسی و اجتماعی او داخل شده و بسیاری از مسایل را که در حق او تاریک است روشن نماییم. میرزا آقاخان از حیث سرنوشت نویسندگی خیلی شبیه به خیام است که آثارش بواسطه بغض و نفرت مخالفین متروک و بدون مطالعه آنها با تیر اتهامات به جهل و نادانی منسوب شده است. ولی همانطور که اینک پس از شش هفت قرن خیام میرود جای خود را در ادبیات و فلسفه مشرق و مغرب باز کند میرزاآقاخان هم روز به روز مشهورتذ می شود و یکی بعد از دیگری آثار و تالیفاتش به طبع میرسد و کم کم همان طبقات منوره که با او مخالف بودند مجبورند در اطراف او قلمفرسایی کنند...
مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
در اين مقاله، ويژگيهاي زباني وبنوشتهاي فارسي از جهت استفاده از سبک خاصي از زبان بررسي خواهد شد. در اين بررسي نشان داده ميشود که ادامه روند وبلاگنويسي و گسترش فزاينده آن، به خصوص در بين نسل جوان امروزي و نسلهاي آتي، و استفاده از نوع خاصي از زبان در اين وبلاگها ممکن است تأثيرات قابل توجهي در تغيير زبان فارسي، به خصوص نوشتار رسمي، خط زبان فارسي و از سوي ديگر، جهاني کردن اين زبان بگذارد. براي اين منظور، نمونههايي تصادفي از بين هزاران وبلاگ فارسي جمعآوري شد و پس از طبقهبندي موضوعي آنها، ويژگيهاي زباني سبک اين وبلاگها از ديدگاه زبانشناختي بررسي شد. آنگاه اين نتيجه به دست آمد که نوعي سبک زباني نزديک به فارسي گفتاري غيررسمي در اين وبنوشتها به چشم ميخورد که ويژگيهاي منحصربهفردي دارد، اما برخي ويژگيهاي نوشتار رسمي را نيز حفظ کرده است. در پايان ويژگيهاي زباني اين سبک بررسي و توصيف شده است.
در بيست سال اخير پژوهشهاي فراواني درباره رويداد حركت در زبانها انجام شده است. اغلب اين پژوهشها برگرفته از فرضيه «الگوهاي واژگانيشدگي» تالمي (Talmy 1985, 2000) و فرضيه «انديشه براي صحبتكردن» اسلوبين (,Slobin 1991, 1996 1997, 2000) است كه بر پايه رويكرد شناختي طرح شده است. رويداد حركت بـه معناي جابهجايي يا حفظ مكان است .(Talmy 1985: 85) اين رويداد داراي اجزاي مختلفي اسـت. يكی از اجزاي اصلي رويداد حركت مسير اسـت. باز نمود اين رويداد و اجزاي آن در زبانهاي مختلف به شيوههاي متفاوتي انجام ميشود. هر زبان با استفاده از امكانات و گرايشهايي كه دارد اين اجزا را به شيوهاي خاص نشان ميدهد. در زبان فارسي برخي فعلهاي حركتي انواع مختلفي از اطلاعات مسير حركت را بازنمود ميدهند. در اين مقاله تلاش بر آن است كه با بررسي و تحليل فعلهاي مسيرنماي فارسي، نوع اطلاعاتي كه در اينگونه افعال نهفته است به دست داده شود. به اين منظور 148 فعل مسيرنماي فارسي از فهرست فعلهاي فرهنگ سخن انتخاب و سپس با در نظر گرفتن تعاريف فعلهاي انتخاب شده و شاهدهاي هركدام از آنها، فعلهاي مسيرنما تحليل و بررسي شدند. نتايج نشان ميدهد كه اين فعلها 14 نوع مسير را نمايان ميكنند. برخي از انواع مسير در پيكره فعلهاي حركتي فارسي پربسامدتر از برخی ديگرند. بدين ترتيب ميتوان نتيجه گرفت كه زبانوران فارسي به نوع خاصي از مسير توجه بيشتري نشان ميدهند.