ادیب الممالک از شعرای سنتگرای دوره مشروطه است که بنا به اقتضای دوره پرتحول مشروطیت، نسبت به امور و تحولات اجتماعی ـ سیاسی حساس است و آثار این حساسیت در شعر او پیداست. او به اشتباه عدالت خواهی و قانونگرایی را از شاهان قاجار سراغ میگیرد و هربار با ناکامی به سراغ آن دیگری میرود. در این مقاله، ادبیات ادیب درباره این دو موضوع استقصا و تحلیل شده است.
این کتاب شامل دو بخش است: بخش اول در مورد قانون و آئین نامه حفظ آثار عتیقه. این قانون مشتمل بر بیست ماده است که در جلسه دوازدهم آبان هزار و سیصد و نه شمسی به تصویب شورای ملی رسید. بخش دوم کتاب نظامنامه اجرای قانون دوازدهم آبان ماه 1309 شمسی راجع به حفظ آثار عتیقه ایران است که در جلسه 28 آبان ماه 1311 به تصویب هیئت وزرا رسیده است.
یکی از رسالههایی که در روزگارپادشاهی ناصرالدین شاه در زمینه انتقاد اجتماعی و اداری نگارش یافته کتابچه ای است به نام قانون نوشته محمدشفیع قزوینی، نویسنده کتابچه بنابر تصریح خود از مردم قزوین بوده است. نگارش کتابچه قانون مربوط به یکی از سالهای نزدیک به سال 1285 است و ناگزیر دو اشاره چهل و دو سه سال قبل و چهل و شش سال قبل یادآور وقایع و اتفاقات عصر فتحعلی شاه قاجار است. بخش های مندرج در کتاب پنج فصل و در بخش اول متن کتابچه قانون قزوینی و در بخش آخر، کتابچه پیشنهادی برای انتظام امور مملکتی آورده شده است. عناوین فصلهای کتاب بدین قرار است: فصل اول: قحطی پول؛ فصل دوم: تنگی نان در بعضی بلاد ایران؛ فصل سوم: ورشکستگی اهالی؛ فصل چهارم: اعمال احتساب؛ و فصل پنجم: تنبیهات سارقین و مغضوبین و عمل باروتخانه
آثار و نوشتههای عارف بزرگ جهان اسلام حضرت مولانا، یکی از مصادیق بارز رمزوارگی زبان عرفانی است که به آت حیات جاودانه نیز بخشیده است. این کتاب کوشش پیگیری است برای نزدیک شدن به فضای ذهنی مولوی و بهدستدادن تأویلهایی از رمزهای دیوان او به گونهای که با جهانبینی و نگرش خاص عارفانه ـ عاشقانه او همسویی داشته باشد یا دستکم مغایرتی نداشته باشد. متن کتاب مشتمل بر مقدمهای در باب موضوع زبان و بیان در عرفان و ادبیات عرفانی است و فرهنگوارهای از رمزهای کلیات شمس تبریزی بر اساس متن مصحح استاد فروزانفر.
عرفان اسلامی بیگمان، از مهمترین عوامل سازنده و شکلدهنده فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی است، از این رو برای آگاهی از بنیانهای فکری و فرهنگی مردم مسلمان این مرز و بوم مطالعه همه جانبه آن، مخصوصا از جهت تأثیری که در زندگی اجتماعی و روابط انسانی و عاطفی مردم داشته است، ضرورت تام و غیرقابل انکار دارد. آگاهی اجمالی از حیات اجتماعی مردم این سرزمین در دورههای گوناگون تاریخی، کافی است تا هر محقق منصف و بیغرضی به نقش حیاتی و مؤثر عرفان اسلامی و تعالیم مثبت و شوقانگیز آن در زمینهسازی و جهتدهی هنر و ادبیات غنی و باشکوه این کشور، پی ببرد و بدان اعتراف کند.