جوانمردی و عیاری که آن را «فتوت» نیز ترجمه کردهاند، از پدیدههای بسیار مهم تاریخ اجتماعی ایران و سپس کشورهای اطراف آن بوده است و شیوهای از حیات روحی است که به نظر میرسد ریشههای آن در ایران پیش از اسلام پایهگذاری شده است. آنها به دستههای مختلفی تقسیم میشوند که در ادب فارسی «عیاران» و در ادب عربی «صعالیک» نامیده میشوند. عیاران گروهی از جوانمردان بودند که اصول اخلاقی و مبارزاتی ویژهای را برگزیده و جوانمردی را پیشه خود ساخته بودند و صعالیک هم که به صورت «الفقیرُ الذی لا مالَ له» تعریف میشوند، افرادی بودند که بهرهای از مال و ثروت نداشتند و به خاطر فقر و عدم توازن اجتماعی به این جرگه پیوستند. در این پژوهش میکوشیم با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که شرط تطبیق را صرفاً وجود زمینههای تأثیر و تاثّر نمیداند، به بررسی مقایسهای این دو گروه در قالب زمینههای پیدایش و مضامین اخلاقی و اجتماعی مشترک بپردازیم. به نظر میرسد علت اصلی تشکیل هر دو گروه، نبود جامعه عدالتمحور و توازن اجتماعی بوده است. مهمترین ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی مشترک این دو گروه عبارت اند از: بخشندگی؛ صبر در برابر سختیها؛ شجاعت؛ جوانمردی؛ حمایت از فقرا؛ داشتن مهارتهای جنگی ازجمله تیراندازی؛ نبردهای شبانه و دزدی و راهزنی. این مقاله ضمن اشاره به ویژگیهای مشترک اخلاقی و اجتماعی، به بررسی علل پیدایش این دو گروه نیز میپردازد.
قصیده «لامیة العجم» سروده طغرایی شاعر ایرانی عربیسرای، در اواخر قرن پنجم هجری از قصیدههای ممتاز و مشهور و به تعبیر قدیم از امهات قصاید ادب عربی است. مشهورترین شرح لامیه با عنوان «الغیث المسجم فی شرح لامیة العجم» از صلاحالدین صفدی است.
قصیده «لامیة العجم» سروده طغرایی شاعر ایرانی عربیسرای، در اواخر قرن پنجم هجری از قصیدههای ممتاز و مشهور و به تعبیر قدیم از امهات قصاید ادب عربی است. مشهورترین شرح لامیه با عنوان «الغیث المسجم فی شرح لامیة العجم» از صلاحالدین صفدی است.
اشتهر الخوارزمی بکونه احد کتّاب الرسائل الاحوانیة البارزین فی القرن الرابع الهجری و طبعت رسائله عدة مرات، کما طبع کتابه الأمثال فی الجزائر. اما باعتباره شاعراً فلا تتحدث الدراسات المعاصرة عنه الا قلیلا والسبب فقدان دیوانه. و یحاول هذا الکتاب تسلیط الأضواء علی هذا الجانب من حیاة هذا الأدیب الذی تحدثت المصادر المعاصرة له والتی تلته. فقد تم صناعة دیوان له و ذلک بجمیع الابیات التی رویت عنه فی مختلف المصادر. کما درس عصره و حیاته و شعره والاغراض التی قیل فیها.
تحلیل تجربه شعری ابوفراس در قصیدهای از رومیات او و تببین عناصر سازنده آن از جنبههای بلاغی، دلالی و نحوی اساس این گفتار را تشکیل میدهد. در این جستار طبیعت ویژه قصیده در گزینش شیوه تحلیلی به کار گرفته شده مؤثر بوده و رسیدن به نتیجه تحقیق را هموارتر ساخته است. این مقاله از شیوه تحلیل گفتمان شعری که تکنیکی مؤثر برای کشف مقاصد نهان و آشکار شاعر است مدد جسته و به دنبال آن است که دامنه تاثیر کیفیت روحی و عاطفی شاعر را در ایجاد یکپارچگی بین عناصر سروده، شیوه بیانی قصیده، نوع چینش واژگان و ساختار ترکیبات شعری وارسی کند و به عبارتی دریابد که آیا «انرژی یا عاطفه شاعر در قالب شعری او تجلی یافته است»؟ نیز در صدد فهم این حقیقت است که آیا میتوان با بررسی عناصر و مؤلفههای موجود در شعر به نیت اصلی سراینده و کانون عاطفی او پیبرد؟ نتیجه تحقیق به خوبی رابطه عمیق بین ذهن و زبان الهام بخش ابوفراس را در قصیده نمودار میسازد و نشان میدهد که چگونه احساس عمیق درد اسارت موجب یگانگی معماری بیانی با لحن عاطفی و فضای روانی شعر شده و نظم و معنی را به سازشی پایدار آورده است.