إن القوالب الأدبیه بکونها وسیله لتنظیم عناصرالأدب و سببا للوحده العضویه فی الأعمال الفنیه قد نجدها کعنصر مشترک بین آداب الأمم المختلفه، و بما أن العلاقات الموجوده بین الأدبین الفارسی والعربی عریقه جدا بالنسبه إلی الآداب الأخری فنری هذه الصلات المتبادله والقوالب المشترکه بینهما أوثق و أوسع منها بین الآداب الأخری؛ و من هذه القوالب المتبادله قالب التخمیس الذی استخدمه الأدباء فی الأدبین مشترکا، رغم ما من خلاف فیه لدی الشعراءالفرس والعرب، و هو یعد أحد العلاقات المشترکه عبرالعصور، کما أن کلاالأدبین یشترکان فی عوامل ظهور هذاالقالب و نشأته، و إننا عالجناه فی هذاالمقال بوصفه صله من الصلات المشترکه بین الأدبین الفارسی والعربی.
ما در این مقاله ضمن بیان شگردها و ترفندهای نوین استعمار چون شبیخون فرهنگی و انعکاس آن در آثار نویسندگان و شاعران متعهد مصر به بررسی موضع این اندیشمندان و فرهیختگان پرداختیم. پس از بررسی آثار ادبی نویسندگانی که در مقابل جامعه و تحولات اجتماعی خود را مسؤول میدانستند، معلوم شد که این قشر از نویسندگان و شاعران را میتوان به سه گروه تقسیم کرد: گروه اول: چون قاسم امین و سعد زغلول که به استقلال این تهاجم فرهنگی به عنوان یک تحول اجتماعی میشتابند و گروه دوم چون المنفلوطی، الرافعی، محمد عبده و احمد محرم که با تمام قدرت و توان خویش در مقابل این شبیخون فرهنگی ایستادگی میکنند، و گروه سوم چون احمد شوقی و حافظ ابراهیم راه میانه را در پیش میگیرند.
این مقاله پژوهشی در مورد دیدگاههای سیاسی محمدتقی بهار (1330-1265 ش) و احمد شوقی (1932-1868 م) دو شاعر برجسته ادبیات فارسی عربی در دوره معاصر است. این دو شاعر به بیان تحولات دنیای پس از انقلاب صنعتی به زبان هنر پرداختند. در این مقاله دیدگاههای سیاسی آنان در سه بخش استعمار، آزادی و جنگ تنظیم و مورد بررسی قرار گرفته و در پایان وجوه تشابه و اختلاف دیدگاههای هر کدام و شیوههای تبیین موضوع بیان گردیده است.