قرآن مجید که از ابعاد مختلف دارای اعجاز است جنبه بلاغی و ادبی آن بسیار مورد توجه ادبا واقع شده است، آنگونه که سبک، شیوه بیان، عذوبت، لطف ایجاز ، سلامت الفاظ و ... آن عقول ادیبان را به حیرت واداشته است. این کتاب علاوه بر مباحث فکر و اندیشه، هدایتگری، وایصال الی المطلوب، بدون شک در فصاحت و بلاغت نیز پیشگام است. در این مقال بر آنیم تا یکی از مباحث مهم بلاغی ـ زبانی یعنی تأکید را در این کتاب شریف مورد مداقه قرار دهیم. با عنایت به این که تأکید، اغراض مختلفی دارد از جمله برطرفشدن تردید مخاطب و نهایتاً تأثیر بیشتر کلام در کتب بلاغی و ادبی، بسیار مورد توجه است و با تحقیق و بررسی آیات قرآن شریف میتوان موارد مختلف تأکید از جمله استفاده از ادات تأکید از جمله لام ابتدا، نون تأکید، تقدیم فاعل معنوی، تکرار، قسم و ... را در آیات نورانی این کتاب مقدس مشاهده نمود.
کتاب بدیع القرآن تالیف ابن ابی الاصبع مصری متوفای سال 656 ه. یکی از ارزشمندترین کتابهایی است که اعجاز قرآن کریم را از نظر بلاغت و شیوایی بیان که به "اعجاز بیانی" معروف است، مورد بررسی قرار داده، و حقا "ناتوانی بشر را از آوردن مثل قرآن" به ثبوت رسانیده است. مولف نه تنها اسلوبهای زیبا و بی مانند تعبیرهای قرآنی که مورد بررسی دانشمندان پیش از خود بوده، با دقت و امعان نظر بیان داشته، بلکه خود نیز تعداد 33 نوع از انواع بدیع قرآن را باداع نموده، و به آخر کتاب افزوده است. این کتاب را مقدمه ای از مصحح مرحوم"حفنی محمدشرف" زینت بخشیده است، مصحح در این مقدمه به نوبت خود آنچه در توان داشته در تبیین آغاز بحثهای بیانی قرآن کریم قرو نگذاشته و خلاصه ای از مراحل تحول و پیشرفت شناخت اعجاز بیانی را تقدیم داشته است.
ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، اثر دكتر غلامرضا خسروى حسینى، ترجمهاى روان و گويا از كتاب «مفردات الفاظ القرآن»، راغب اصفهانى است. كتاب، با مقدمهاى پرمحتوا و نفيس آغاز مىشود كه در آن، مترجم، از تاريخ قرآن، آغاز تفسير قرآن، معانى و تفسير آيات قرآن در قرن اول، دوران تابعين و پايان قرن اول، قرن دوم هجرى، پايان دوره تفسير اسرائيليات و آغاز دوران عقلگزينى، سه نكته از استدلال توحيدى روايات از آيات قرآنى، قرن سوم و آغاز عظمت فكرى در معانى قرآن، قرآن و تأسيس علوم، علومى كه در قرآن ريشه دارد، سير تاريخى تفاسير واژههاى قرآنى و علماى آن علم تا عصر راغب و... سخن گفته است. دكتر خسروى حسینى، در بيان روش راغب اصفهانى، در نوشتن اين اثر، اينگونه مىنويسد: روش راغب در اين كتاب، بيان مدلول و معانى مفردات و الفاظ است؛ بهطورى كه هر مفسرى ناگزير از فهم آن است. راغب براى بيان معنى درست الفاظ، ابتدا، قرآن را ميزان قرار مىدهد و اگر لازم باشد از اشعار شعرا و اصطلاحات و عبارات متداول زبان، يارى مىجويد. معنى ريشهاى كلمات، سرآغاز هر واژهاى است و بعد از آن، عبارات مربوط به آن معنى اصلى را، به ترتيب تحوّل تدريجى تا جايى كه به معنى اوّلين آيه مورد استشهاد برسد، ذكر مىكند و گاهى بيست سطر در تغيير تدريجى واژه با ذكر اصطلاحات و تقسيمبندى معانى آنها مىنويسد تا به معناى زمان نزول وحى و آن آيه برسد، لغاتى كه معنايى مختلف و متغيّر نيافتهاند، بلافاصله بعد از واژه ذكر مىشوند؛ براى مثال، در ذيل واژه «بيت» مىگويد: اصل و ريشه واژه «بيت»، به معنى پناهگاه شبانه انسان است؛ چنانكه مىگويند: «بات»؛ يعنى شب را گذارند؛ همانطور كه براى روز مىگويند: «ظلّ بالنّهار»: روز را گذراند(در سايه). سپس به مسكن و جاى سكونت، بدون اعتبار و توجّه به شب، «بيت» گفته شده است. مترجم، در مورد سبب تكرار افعال«قيل» و «يقال» در متن عربى كتاب، اينگونه توضيح مىدهد: قصد راغب اين بوده كه نظر خود را با اقوال ديگران درنياميزد و حفظ امانت ادبى و علمیكرده باشد و هم اينكه براى ساير نويسندگان چنين روشى سرمشق قرار گيرد و نيز بفهماند كه از نظرات ديگران كاملا غافل نبوده، بلكه كاملا به كتابها و آراى گذشتگان تا زمان خويش واقف بوده و اشراف داشته است و... تكرار عبارات «قوله تعالى» يا «قال تعالى» يا «قال عزّ و جلّ» كه از اواسط كتاب، بهصورت «قوله» يا «قال» نوشته شده، براى اين است كه او در برابر كلام خدا و آيات او، نهایت خشيت و خضوع را داشته و اين حالت، در سرآغاز كتابش و استدعایش از اللّه، بهخوبى روشن است.
حكيم ناصر خسرو قبادياني از حكما و شعراي بزرگ قرن پنجم ايران است كه تحول روحي عجيبي در سن 40 سالگي در وي ايجاد شد به گونهاي كه تمام دنيا و مظاهرش را رها كرده، به سفري طولاني پرداخت و در اين سفر پر ماجرا ضمن ملاقات با فاطميون مصر به عقايد اسماعيليان (= فاطميه) گرايش پيدا كرد و ضمن پيشرفت فراوان در اين مذهب به عنوان حجت خراسان برگزيده شد و به تبليغ عقايد خود پرداخت. اسماعيليه كه در اصل، پس از امام ششم شيعيان نشو و نما كردند داراي عقايد خاصي هستند براي دعوت خود داراي هفت مرتبه؛ مستجيب، ماذون، داعي، حجت، امام، اساس و ناطق بوده، خداي تعالي را بالاتر از حد صفات دانند و مبدا اعلي را بعد از خدا عقل كل و پس از آن در درجه ثاني نفس كل به حساب ميآورند.
تجلي به معني آشكار و هويدا شدن است كه در اصطلاح عرفاني، هويدا شدن انوار غيب بر دلهاست و به انواع مختلف از جمله تجلي فعلي، صفاتي و ذاتي تقسيم شده است. گروهي نيز به تجلي روحاني و رباني اشاره دارند و شهود تجلي افعالي را محاضره و شهود تجلي صفات را مكاشفه و شهود تجلي ذات را مشاهده گويند و معتقدند كه اگر سالك به اندازه مويي به تعلقات وابسته باشد، هرگز شايستگي تجلي نيابد و اين سه تجلي هر كدام مقدمه ديگري است كه در تفصيل مبحث تجلي به انواعي ديگر از جمله تجلي ظهوري، غيبي، آثاري و ... برمي خوريم و ارتباطش را با فيض اقدس و مقدس نيز در مييابيم.