هنرها از آنجا که خاستگاه مشترک انسانی دارند، ذاتاً یکسان و تنها در صورت متفاوتاند؛ بنابراین، میتوان چگونگی رسیدن به شیوههای بیانی در یک رسانه هنری را با اندکی تغییر ظاهری برای رسانهای دیگر مورد استفاده قرار داد. در این مقاله، ضمن معرفی جناس بهعنوان یکی از شیوههای بلاغی زبان، معادلهای بصری آن در دنیای تصویر و بهویژه در انیمیشن جستوجو شده است. جناس، همنشینی دو کلمه است که در شکل یا تلفظ همسان و در معنا متفاوت باشند. از جناس معمولاً در نظم و نثر بهعنوان یک آرایه ادبی برای زیبایی و گاه طنزآمیز کردن کلام استفاده میشود. اما با توجه به نظریات مدرنی که در باب جناس بهویژه از دیدگاه نشانهشناسی مطرح شده است، تعاریف سنتی جناس ـ که آن را به کلمات محدود میکرد ـ جایگاهی ندارد. از این دیدگاه، جناس را دو نشانه متشابهی میدانند که بر دو دال متفاوت دلالت کند. بنابراین، دو نشانه تصویری متجانس که دو مفهوم متفاوت را نشان میدهند نیز میتوانند گونهای جناس بصری قلمداد شوند؛ مانند تصویر چهره انسان و ماه که هر دو گرد هستند. با جابهجایی تصویر و کلمه، میتوان برای انواع جناسهای لفظی، که پیشتر تعریف شدهاند، معادلهای تصویری قابل بحثی در انیمیشن عرضه کرد که خوانش آن همانند زبان وابسته به زمان است. این مقاله بر آن است با مقایسه تطبیقی جناس در ادبیات و تصویر متحرک، تحلیل روشمندتری از بازیهای تصویری بهدست دهد که معمولاً بهطور ذوقی و تصادفی در نگاه هنرمندان بهوجود میآید.
نویسنده این کتاب به صراحت اقرار میکند که مشروعیت آن بیشتر از هر چیزی از اثر مشهور دانیل کالاهان با عنوان "پنجاه فیلسوف کلیدی" (۱۹۸۷) الهام گرفته است. اگرچه تفاوتهای معینی این اثر را از سایر آثار مشابه متمایز میسازد؛ کالاهان باید فیلسوفانی را در طول تاریخ فلسفه انتخاب میکرد که نیز به عنوان شخصیتهایی شناختهشده در میان عموم مردم بودند، مثل فیگورهایی چون افلاطون و هابز یا سارتر. با این حال، انتخاب جان لچز فیلسوفان معاصری که گاه هنوز تا شهرت فاصله داشتند بود. به علاوه، سوال تکراری در مورد تشکیل مجموعه "پنجاه متفکر کلیدی" بیش از سایر آثار مشابه مطرح شد: آیا توافقی در مورد انتخاب متفکران و فیلسوفان وجود دارد که بعضی از آنها هنوز هم در زمان تدوین این اثر در دسترسند؟ به عبارت دیگر، آیا در واقع اسامی مهمترین فلاسفه معاصر در این لیست محل دارند یا میتوان اسامی دیگری را نیز در نظر گرفت؟ این چالش خود باعث جایگزین شدن اسامی چون آگامبن، بادیو، برگسون، باتلر، دریدا، هایدگر، هوسل، ماتراورز، ویریلیو و ژیژک در ویرایش دوم این کتاب شده است. از دیدگاه نویسنده، مبنای کار او نیز در انتخابهای روشنکننده و آموزندهٔ آثار بوده است. لچز پنجاه متفکر کلیدی معاصر را در ده گروه تقسیمبندی کرده تا تفکرات آنها را درک کنیم: ساختارگرایی ابتدایی، فنومنولوژی، ساختارگرایی پسااستراکچرالیسم، نشانهشناسی، فمینیسم موج دوم، پسامارکسیسم، مدرنیته، پسامدرنیته و در نهایت تفکرات الهامگرفته از زندگی. امیدواریم این تقسیمبندی به خوانندگان در درک جهتگیریهای فکری متفکران و همچنین درک کلی از معنا و مفهوم این مجموعه کمک کند.
یکی از مشکلات اساسی که در زبان فارسی وجود دارد، کلمههای همتلفظ یا واژههای همصوت است؛ برای مثال کلمه «باغی» به معنای سرکش و نافرمان و کلمه «باقی» به معنای پایدار و جاوید. این مسئله سبب بهوجودآمدن غلط املایی میشود. با توجه به این نیاز در جامعه، نویسنده این کتاب را با عنوان «فرهنگ واژههای همصوت» به نگارش درآورده است.