یکی از انواع ادبی در حوزه متون دینی، به ویژه کتب مقدس، ادبیات آپوکالیپتیک است. آپوکالیپس به نوعی مکاشفه پیشگویانه اطلاق میشود که مکاشف با توجه به فرهنگ غالب جامعه و باورهای خویش، حوادث آینده و گذشته را با ابزارهای مختلف، رؤیت و در قالب هنر و ادب و با زبان رمزی و سمبلیک بیان میکند. نمونه بارز این نوع در کتاب مقدس، «مکاشفه یوحنا» و در ادبیات جهانی مکاشفههای نوسترآداموس و در ادبیات فارسی برخی از اشعار شاه نعمتالله ولی است. این مسئله در هر دوره از تاریخ هنر و ادب، به ویژه در ادبیات معاصر فارسی نیز جریان داشته است. در این مقاله ضمن نقد و تحلیل این نوع ادبی در گذشته و عوامل پیدایش آن، هشت کتاب سپهری، از این دیدگاه بررسی و بارزترین تجلیات مکاشفههای پیشگویانه در چند زمینه نظیر رؤیا، تفأل و تطیر و... بررسی و تحلیل میشود. نکته مهم این است که سهراب در هشت کتاب علاوه بر معنی نخستین مکاشفه به معنی ثانویه آن یعنی آپوکالیپس نیز نظر دارد و بیش از آنکه به خود پیشگویی و حوادث مربوط به آخرالزمان بپردازد، بیشتر به ابزارهای تجلی آن عنایت دارد.
در این اثر، نگرش و دیدگاههای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیانهای فکری و معرفتهای عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان میکند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.
نیما، شاملو، اخوان، فروغ و سهراب شاعرانی نیستند که بتوان گفت درباره آنها گفتنیها گفته و نوشته شده است. آنها جهانی دیگرگونه از شعر خلق کردند و همین ویژگی بود که شعر ایران را وارد مرحلهای تازه کرد. نویسنده در این کتاب برای بررسی شعر سهراب، به سراغ هشت کتاب او رفته و دوره شاعری او را به سه بخش تقسیم کرده است. در ادامه با توجه به هشت کتاب سهراب، شعر او را بررسی کرده است.
«درد و رنج» به عنوان يكي از وجوه برجسته تراژيك زندگي، از مسایلي است كه هر انساني در زندگي خود با آن روبه روست. اين مساله در هنر و ادبيات به طور عام، و به طور خاص در ادبيات معاصر به ويژه شعر زنان به گونهاي منعكس شده كه بررسي و تحليل آن، نيازمند تحقيق وسيع و جامعي است. موضوع اين مقاله، بررسي اشعار دو شاعر برجسته زن معاصر يعني فروغ فرخزاد و سيمين بهبهاني با توجه به ماهيت، مفهوم و مصاديق مختلف درد و رنج و با تاكيد بر مساله وجودشناسي درد و رنج (انواع، علل و نتايج آن) است. نويسندگان در اين پژوهش ضمن اشاره به ماهيت و نتايج درد و رنج به مقايسه جنبههاي وجودشناسي درد و رنج در اشعار اين دو شاعر ميپردازند؛ گفتني است زمينه اصلي بحث، تمرکز بر فلسفه وجودي درد و رنج در حوزههاي انواع درد و رنج، علل درد و رنج و راههاي رهايي از آن است.
يکي از شاعران برجسته معاصر ايران، که خلاقيت و آفرينندگي را با پژوهش و تتبع جمع کرده است و هم محافل ادبي و هم جامعه دانشگاهي، او را در زمان حياتش جدي گرفت، مرحوم قيصر امينپور است. مجموعه آثاري چون «گلها همه آفتابگردانند»، «آينههاي ناگهان» و ... به همراه آخرين دفتر شعري «دستور زبان عشق» گواهي بر ارزش آثار اوست که درباره اهميت اين آثار از زواياي مختلف ميتوان سخن گفت. مولف پس از بررسي مجموعه دفترهاي شعري ايشان، ميتواند به جرات ادعا کند قيصر يکي از بزرگترين شاعران دو سه دهه اخير است که به مقوله انسان و مفاهيم مرتبط با آن از جمله درد و رنج بشري توجه کرده و در زندگي هنري و بلکه زندگي اجتماعي، درگير اين مفهوم و واقعيت بوده است. نگارنده در اين مقاله پس از بررسي ابعاد مختلف اين مساله و ماهيت و مفهوم درد و رنج در نظام حاکم بر انديشه و زبان امينپور، مجموعه اشعار او را در چهار بخش معناشناسي، وجودشناسي، غايتشناسي و شان اخلاقي درد و رنج، طبقهبندي، بررسي تحليل کرده است.