با تأمّل و تعمق در مضامين مثنوي اين نکته روشن ميگردد که: «در عمق افکار و عقايد مولوي و گفتههاي او، جنبهاي از هواخواهي علي(ع) و خاندان پيغمبر اکرم(ص) وجود دارد که ميتوان آن را با اساس و پايه اصلي تشيع به معني عام کلمه، که مرادف با دوستي و معرفت حقيقي اسلام به مقام و منزلت امام علي(ع) و اهل بيت عصمت الله اجمعين است، تطبيق کرد. تا جايي که ضمن اظهار ارادت به خاندان عصمت و طهارت، دشمني با اين خاندان را در حد کفر و ارتداد ميشمارد. هم چنين از سوي ديگر چنان که همگان نيز بر اين نکته واقفند، مثنوي مولانا مشحون از تأثيرپذيريهاي گوناگون از قرآن و احاديث است و تجلي قرآن و حديث در اين اثر جاودان به اوج خود ميرسد و اين بهرهگيري و اثرپذيري علاوه بر اين که نشانه دانشمندي و روشن فکري شاعر شمرده ميشود، قداست و حرمت خاصي نيز به سروده او بخشيده است و به همين جهت سخن او را براي مردمي که به قرآن و حديث به ديده حرمت مينگرند، ارجمندتر و پذيرفتنيتر ساخته است. و از اين ميان با توجه به موضوع بحث ما بهرهگيريها و اثرپذيريها از کلام نوراني حضرت امام حسين(ع) را که در اين کتاب بزرگ تجلي يافته است، باز مينماييم.
کتاب حاضر شامل سه بخش است. قسمت اول کودکانی که در طفولیت در گهواره سخن گفتهاند و در قرآن و احادیث اهل بیت ضبط گردیده. قسمت دوم سرهای مقدسی که پس از شهادت سخن گفته و حقانیت خود را بشنوندگان ثابت نمودهاند. قسمت سوم بدنهای مطهری که بعد از فوت و گذشتن سالهای متمادی کشف شده و هنوز تازه و باقی بوده و متلاشی نشدهاند.
حضرت فاطمه زهرا «س» جلوه جلال خداوندی و آئینه تمامنمای خصال نبوی و سیره علوی بود. بزرگ آیهای که آیات الهی و روایات نبوی بیانگر شأن و منزلت او و احادیث ائمه معصوم «ع» نشانگر مقام و مرتبت اوست. فاطمه «س» تنها یک شخص نیست، بلکه شخصیتی جاویدان و حقیقتی سیال است که در بستر زمان جاری میباشد و زلال فضیلت و کمالی است که بر جویبار اندیشه و ذهن طالبان حقیقت و جویندگان فضیلت روان میشود. این شخصیت پیامبرگون از دیرباز مورد توجه ادیبان و سخنوران بوده و هر کدام در توان استعداد خود نه در خورشأن او بر آن دیوان پاک نبوی شرحها نوشته و تعلیقات پرداختهاند که در این مختصر به نمونههایی اشاره خواهیم کرد.
صرف نظر از «شاهنامه » فردوسی، کتاب «دده قورقود» و «ایلیاد و ادیسه» هومر، از زیباترین و عظیمترین آثار حماسی ملتهای جهان است. در این آثار مشابهتها و همسانیهایی وجود دارد که شاید یکی از علل مهم این همسانیها، آمیختگی اساطیر ملتهای گوناگون و تأثیرپذیری آنها از یکدیگر باشد. همسانیهای این آثار، ما را بر آن داشت که با تأمّلی دیگر در نوع نگرش آفریدگاران حماسه به جایگاه زن و مقایسه این موضوع در این آثار بپردازیم. در این مقاله ضمن بررسی جایگاه زنان در هر دو حماسه و بیان همسانیها و ناهمسانی، به موضوع عشق و بررسی آن در این آثار نیز پرداخته میشود.
صرف نظر از شاهنامه فردوسی، کتاب دده قورقود وایلیاد وادیسه هومر، از زیباترین وعظیمترین آثار حماسی ملتهای جهان است. در این آثار مشابهتها و همسانیهایی وجود دارد که شاید یکی از علل مهم این همسانیها، آمیختگی اساطیر ملتهای گوناگون و تاثیر پذیری آنها از یکدیگر باشد. همسانیهای این آثار، ما را بر آن داشت که تاملی دیگر در نوع نگرش آفریدگاران حماسه به جایگاه زن و مقایسه این موضوع در این آثار بپردازیم. در کتاب دده قورقود، زنان منزلتی ارجمند و ستایش آمیز و هم طراز با مردان ونقش عمدهای در روند تشکیل حوادث دارند. در آثار هومر علی رغم نظر موافقی که هومر درباره زن دارد و او را همگام با مردان میشمارد و مهربانی، زیبایی، شکیبایی آنها را میستاید، اما در واقع در آثار این شاعر، به ویژه در ایلیاد، زنان با سیمای پریده رنگ و کم اهمیت در حوادث حضور دارند و اغلب نقش انگیزاننده حوادث و جنگ را دارند. در این مقاله ضمن بررسی جایگاه زنان در هر دو حماسه و بیان همسانیها و ناهمسانی، به موضوع عشق و بررسی آن در این آثار نیز پرداخته میشود.