در این مقام برآنم که در آغاز، از بلاغت عربی به اختصار، سخن بگویم و سپس به تفاوتهای نهانی کلمات اشاره کنم و گفتار ابن خلدون را در این باره بیان کنم و داستان امام عبد القاهر جرجانی را که پیش از ابن خلدون در کتاب «دلائل الاعجاز» نوشته است، بازگو کنم و آنگاه به مبانی و ریشههای بلاغت مدون عربی بپردازم و سپس از امهات کتب بلاغت فارسی یعنی،3 کتاب: «ترجمان البلاغه»رادویانی و «حدائق السحر»، رشید و طواط و «المعجم فی معاییر اشعار العجم» شمس قیس رازی که به ترتیب در قرن پنجم و ششم و هفتم هجری نوشته شده، بحث کنم.
عنوان Politics (سیاست) در لغت به معنای "چیزهای مربوط به پولیس (دولت شهر در یونان باستان" است و منشأ کلمه انگلیسی مدرن سیاست است. سیاست ارسطو به هشت کتاب تقسیم شده است که هر کدام به فصل های بعدی تقسیم می شوند. بخش اول شامل کتاب اول درباره خانواده بخش دوم شامل کتاب دوم درباره نظرات افلاطون و نقد حکومتهای اسپارت و کرت و کارتاژ بخش سوم شامل کتاب سوم درباره قانون اساسی بخش چهارم شامل کتابهای چهارم و پنجم درباره دموکراسی جمهوری و علل انقلابها در حکومتها بخش پنجم شامل کتاب ششم درباره روش تشکیل دموکراسیها و پایداری آنها بخش ششم شامل کتابهای هفتم و هشتم درباره حکومت کمال مطلوب است. ارسطو اساس خانواده را طبق تقسیم بندی روابط مردم با هم قرار داده و قدرت را عامل اصلی این تقسیم بندی میداند. او خواسته را بخشی از خانواده میداند و هنر به دست آوردن خواسته دیگری در خانواده را تدبیر منزل میداند. ارسطو فرقی بین روابط قدرت در حکومت و خانواده نمیبیند. او هر دو را بر اساس روابط قدرت یکسان بررسی کردهاست. او کسی را که در یک شهر از احترام و مناصب حکومت بی بهره باشد همچون بیگانهای میداند که در آن سکونت اختیار کردهاست. ارسطو داوری چند دادرس را که بر حکومت قانون متفق اند بهتر از داوری یک دادرس میداند. او بقای دموکراسی را به کثرت شهروندان وابسته میداند. او سعادت را در درست زیستن میداند. او کار را در زندگی فقط محدود به ارتباط با دیگران نمیداند. در پیش گفتار کتاب سیاست اشاره به ناپیوستگی مطالب آن شدهاست. حمید عنایت این کتاب را مانند کتاب مثنوی معنوی مولانا دانسته چون ارسطو کتاب سیاست را از گفتارهای گوناگونی فراهم کرده و به نظر مترجم قصد او گردآوردن آنها در یک مجموعه نبودهاست. حمید عنایت در پیش گفتار کتاب سیاست اهمیت آن را در دو مورد میداند: یکی آن که روح فلسفه پیشرو زمان ارسطو را منعکس میکند و دیگر آن که سرچشمه اصلی اندیشههایی است که تا پایان قرون وسطی بر فلسفه سیاسی غرب اثر گذاشت.
یکی دیگر از مبادی در نظر بیشتر فلاسفه وجود مکان بود که لازم حتمی برای وجود ماده محسوب میشد تا ظرف تحولات و پیدا شدن تغییر وضع برای ماده باشد زیرا این قضیه نیز نزد فلاسفه از اصول مسلم بود که فراهم شدن و از هم ریختن پارههای جسم و حرکت ماده باید در فضا یعنی در گشادگی و جای خالی تحقق پیدا کند و بنابراین اصل مسلم،جرهریت و اصالت وجود فضای بدون ماده که قسمتی از آنرا ماده حیازت و پر کرده و سمتهای بسیاری از آن خالی است در فلسفهء ذیمقراطیس از مسائل قطعی بود و فیثاغورس و افلاطون هر کدام از آنها به نحو خاصی بدان معتقد بودند و در جای خود خواهد آمد که پیش همگی وجود مکان امری مسلم بود اما در نحوه وجودش اختلاف داشتند و فقط بعضی از فلاسفه طبیعی مسلک از قبیل امپدکلس و انکساگوراس و افراد دیگری بودند که وجود جای خالی را انکار داشتند و حرکت را تغییر نسبت مابین اجزاء ماده تفسیر میکردند و ارسطو همین عقیدهء اخیر را انتخاب کرد و مکان را نسبت ما بین مقطع جسمی که پیرامون جسم دیگر را گرفته است با مقطع جسمی که در میان واقع شده است تفسیر کرد و او نیز منکر وجود جای خالی گردید بنابراین در بیشتر فلسفهها مکان از چیزهائی بود که جوهریت و استقلال و اصالت وجودی داشت
خواجه نصیرالدین طوسی کتاب «اخلاق ناصری» را در سال 633 هجری در زمان اقامتش در قهستان به نام ناصرالدین عبدالرحیم بن ابی منصور محتشم قهستان تألیف کرد. اصل کتاب ترجمه «الطهارة الاعراق» ابن مسکویه رازی است که خود این کتاب در حکمت عملی است. اما خواجه نصیرالدین طوسی که کتاب را از دو قسم دیگر یعنی حکمت مدنی و حکمت منزلی خالی مییابد، با توجه به اقوال و آرای دیگر حکما، این دو موضوع را به آن ترجمه میافزاید؛ بنابراین کتاب «اخلاق ناصری» شامل سه مقاله است: مقاله اول: در تهذیب اخلاق، مقاله دوم: در تدبیر منازل، و مقاله سوم: در سیاست مدن. اما در این گزیده سعی شده استخوانبندی و اسلوب تدوین کتاب محفوظ بماند و از هر فصل، مسائل مهم انتخاب شود، به طوری که سلسله مطالب اساسی از هم گسسته نشود.
خواجه نصیرالدین طوسی کتاب «اخلاق ناصری» را در سال 633 هجری در زمان اقامتش در قهستان به نام ناصرالدین عبدالرحیم بن ابی منصور محتشم قهستان تألیف کرد. اصل کتاب ترجمه «الطهارة الاعراق» ابن مسکویه رازی است که خود این کتاب در حکمت عملی است. اما خواجه نصیرالدین طوسی که کتاب را از دو قسم دیگر ـ یعنی حکمت مدنی و حکمت منزلی ـ خالی مییابد، با توجه به اقوال و آرای دیگر حکما، این دو موضوع را به آن ترجمه میافزاید؛ بنابراین کتاب «اخلاق ناصری» شامل سه مقاله است: مقاله اول: در تهذیب اخلاق، مقاله دوم: در تدبیر منازل، و مقاله سوم: در سیاست مدن. اما در این گزیده سعی شده استخوانبندی و اسلوب تدوین کتاب محفوظ بماند و از هر فصل، مسائل مهم انتخاب شود، به طوری که سلسله مطالب اساسی از هم گسسته نشود.