سوانح العشاق احمد غزالی نخستین اثر به زبان فارسی است که به طور مستقل درباره عشق نوشته شده است. این اثر مجموعهای از آرای غزالی درباره عشق، عاشق، معشوق و ارتباط میان آنهاست. از آنجا که این متن عرفانی بر آثار بعد از خود تأثیر بسیاری نهاده، از اهمیت فراوانی برخوردار است. موضوع بحث این مقاله بررسی ساختار این اثر است. موضوع متن سوانح و مفاهیم محوری آن، نویسنده را بر آن داشته تا خط سیر خاصی را در نوشتن متن در پیش بگیرد. در این مقاله، برای دنبال کردن این خط سیر، به دقت عبارات متن مورد توجه قرار گرفت و روند استفاده از الفاظ و مفاهیم در ساختار کلی اثر مطالعه شد. نتیجه اینکه تحت تأثیر نیروی ماورایی و آسمانی مفهوم عشق، به تشابههای الفاظ و عبارات در ابتدا و انتهای متن، تکرار عبارات، نوع گزینش واژهها و شکل گردش دلالتها، میتوان گفت که سوانح العشاق ساختاری مدور دارد.
رساله لوایح، تألیف ابوالمعالی عبدالله بن محمد میانجی همدانی مشهور به عینالقضات همدانی (متوفی 525ق) از جمله متون عرفانی است که به اقتدای «سوانح العشاق» خواجه احمد غزالی (متوفی 520ق) به رشته تحریر درآورده است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم رحیم فرمنش انجام شده است. تاریخ تألیف رساله بعد از سال 520ق و قبل از 525ق بوده است زیرا در همهجا احمد غزالی را با دعای قدساللهسره و قدساللهروحه یاد کرده و چون وفات احمد غزالی در سنه 520ق بوده بنابراین تاریخ تحریر رساله نیز باید بعد از سنه و قبل از سنه 525ق (تاریخ شهادت عینالقضات) باشدعینالقضات همدانی فقیه، حکیم، عارف و دانشمند اوایل قرن ششم هجری بود. رسالهی لوایح، اگرچه از شهرت تمهیدات، اثر دیگر عین القضات، برخوردار نیست، دربردارندهی بسیاری از مباحث کلیدی آن است. نویسندهی رسالهی لوایح در قالب فصلهای متعدد، ولی کوتاه، به بیان رابطهی عشق و عاشق و معشوق پرداخته و در این راه از آیات و احادیث و اقوال و اشعار بسیاری استفاده کرده است. عینالقضات در این کتاب نثری ذوقی و شورانگیز دارد و از ضرباهنگی مسجع و پرتکرار بهره برده است.
رابطه یک شاگرد با استاد یا مرید یا شیخ در تصوف، همواره رابطهای خصوصی و سری بوده است. صرفنظر از احساسات و عواطف غیرقابل وصفی که در در هر یک از ایشان نسبت به دیگری وجود دارد، نکتههایی نیز هست که طرفین خود را ملزم به کتمان آنها میدانند. یکی از مهمترین اسنادی که در اینباره از دست حوادث بیامان تاریخ مصون مانده، نامههایی است که میان خواجه احمد غزالی و مرید و شاگردش عینالقضات همدانی ردوبدل شده است. این نامهها به طور کلی نشاندهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش میآمده است.
بر اساس نظريه هليدي (1994)، نامگذاري مضامين و انتخاب واژگان، عاملي تعيينکننده در شکلگيري فرانقش انديشگاني زبان به شمار ميرود. در پژوهش حاضر، نامگذاري مضامين دفاع مقدس را در شعرهاي قيصر امين پور بررسي کردهايم؛ بدين منظور، نامگذاري مضامين دفاع مقدس را از شعرهاي اين شاعر استخراج کرده و آنها را در دو بخش سالهاي دفاع مقدس و سالهاي بعد از دفاع مقدس، به صورت جداگانه و در دو حوزه معنايي صريح و ضمني تفکيک کردهايم. مقايسه نتايج به دست آمده نشان ميدهد که در شعرهاي آغازين، نام گذاري مضامين، با انتخابهايي صريح آغاز شده است؛ ولي پس از آن، کم کم، انتخابهايي ضمني مطرح شده است. اين گزينشهاي ضمني در آغاز، با انتخابهايي از فرهنگ سنتي و ادبي صورت گرفته و کم کم در سالهاي مياني دفاع مقدس، به انتخاب واژگاني از مسائل اجتماعي رسيده است. در سالهاي پاياني دفاع مقدس، توجه به جنبههاي عرفاني، بيشتر نمود يافته است. در شعرهاي بعد از دفاع مقدس، نامگذاريها با نوعي نگاه عرفاني ـ فلسفي همراه بوده و نامگذاري مضامين، بسيار انتزاعيتر شده است.