این مقاله به بررسی سازههای تشکیلدهنده ساخت مجهول در چارچوب انگاره دستور شناختی میپردازد. دستور در انگاره شناختی ذاتاً واحدی نمادین است که حاصل تلفیق صورت و معناست. بنابراین، در این انگاره علاوه بر ساختهای زبانی، خود دستور نیز ماهیتی معنامند دارد. قائلشدن به معنامندی دستور در واقع بدین معناست که در سطحی خردتر ساختهای زبانی و طبیعتاً سازههای تشکیلدهنده آنها معنامند هستند. در راستای اصول اولیه رویکرد شناختی، ساخت مجهول واحدی نمادین فرض شده است که برآیند سه سازه بنیادین (عنصر غیرفعلی، عنصر فعلی شدن و گروه حرف اضافهایای که کنشگر را رمزگذاری میکند) است. فعل مجهول در زبان فارسی زیر مجموعهای از افعال مرکب در نظر گرفته شده است که در آن جزء فعلی (اسم، صفت، صفت مفعولی و زیر مجموعهای از حروف اضافه) نمایانگر رابطهای بیزمان است. با به تصویر کشیدن فضای معنایی جزء فعلیشدن نشان داده میشود که کاربردهای متفاوت این فعل در فارسی شبکهای معنایی شکل میدهند که در آن شدن معنامند است و نه یک سازه صرفاً نحوی. کنشگرهایی که با حروف اضافه متعدد در ساخت مجهول به کار میروند هر یک دارای ویژگیهای نوع نخستی هستند که سبب میشود این حروف همواره قابل جایگزینی با یکدیگر نباشند؛ بنابراین آنها را معنامند تلقی میکنیم و اینکه صرفاً گونههای سبکی یکدیگر نیستند. ارتباط کاربردهای عناصر مختلف ساخت مجهول در واقع بیانگر آن است که این ساخت خود بخشی از شبکه ساختهای نحوی مرتبط با یکدیگر است و نه ساختی اشتقاقی از جهت معلوم.
این کتاب حاصل تحقیقات دو تن از خاورشناسان جمهوری آذربایجان است. منابعی که در این تحقیقات مورد استناد و مطالعه قرار گرفته، از نظر زبان شامل منابع ترکی آذری، ترکی استانبولی، فارسی، عربی، روسی، انگلیسی، فرانسه میباشد. آنچه بر اهمیت کتاب میافزاید دو جنبه موجود در آن باشد: 1. سیر تاریخی و نشو و نمای زبان و ادبیات فارسی که در این کتاب هر چند به صورت کلی اما دقیق و استادانه نشان داده شده است. 2. تاریخ زبانشناسی فارسی که در این اثر مورد بررسی قرار گرفته و نقاط ضعف و قوت آن نشان داده شده و اهمیت مطالعه تطبیقی و مقایسۀ تاریخی زبان فارسی برای گسترش این زبان ثابت گردیده است.
تحلیل ردهشناختی از یک ساخت نشان میدهد که زبان مورد مطالعه دارای چه ویژگیهایی از لحاظ دارابودن آن ساخت خاص، در مقایسه با سایر زبانهاست. یکی از موارد جالب توجه در زبانها نحوه بیان مجهول است. در تحلیلی که کینان (KEENAN 1985) ارائه داده است زبانها در بیان مجهول از دوالگوی کلی مجهول بینشان و مرکب برخوردارند. مجهول بینشان غالبا از یک فعل کمکی بهره میگیرد. در برخی از زبانها، مجهول بینشان غالبا از یک فعل کمکی بهره مخیگیرد. در برخی از زبانها، مجهول بینشان به صورت ساختواژی است که به صورت وند به فعل افزوده میشود. علاوه بر مجهول بینشان، برخی از زبانها دارای صورتهای دیگری از بیان مجهولاند. این پژوهش نشان میدهد که مجهول بینشان در زبان فارسی امروز با فعل کمکی شدن شکل میگیرد، ولی در عین حال، شیوههای دیگری در بیان مجهول وجود دارد که جالب توجه است. این پژوهش همچنین نشان میدهد زبان فارسی امروز، برخلاف فارسی باستان و میانه، فاقد مجهول ساختواژی است.
در زبانشناسی شناختی، وجود رابطه یک به یک بین عناصر جهان خارج و صورتهای زبانی زیر سوال میرود. زبانشناسان شناختی معتقدند که یک موقعیت واحد را میتوان به صورتهای مختلف در زبان بیان کرد و طرق مختلف شناسهگذاری (کدگذاری) یک موقعیت واحد، متضمن مفهوم سازیهای متفاوت است. از سوی دیگر، گاه یک صورت زبانی، مفهومسازیهای متفاوتی را شناسهگذاری میکند. واژه پیش در زبان فارسی، در کنار معانی متعدد مکانی خود، دارای دو معنای زمانی هم هست که به ظاهر با هم متضادند. «پیش» گاه دلالت بر قبل و گذشته دارد گاه به آینده ارجاع میدهد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که چرا واژه «پیش» در حوزه معنایی زمان، دارای دو معنای کاملاً متضاد است. نگارندگان نشان میدهند که به کمک آموزههای معناشناسی شناختی و به طور خاص، به کمک «استعارههای مفهومی» و «طرحوارههای تصوری» پیشنهادی لیکاف میتوان این واقعیت زبانی را بهدرستی تبیین کرد.
منظور از جانداري پديدهاي است برون زباني كه بر اساس پردازش شناختي از جهان خارج در الگوها و ساختهاي زباني متبلور ميشود. در واقع، پيدايش چنين الگوهايي در ساخت زبان انعكاس طي شدن يك فرآيند شناختي و ذهني است كه در آن عامل ذي روح بودن، به عنوان يك مولفه، در روند پردازش دخالت دارد. مولفه مورد نظر، در اولين برش، موجودات را در پيوستاري قرار ميدهد كه يك سوي آن جاندار بودن و سوي ديگر آن بي جان بودن است. در برخي از زبانها، پيوستار جانداري با پيش انگاره هاي فلسفي و هستيشناختي ديگر در هم ميآميزد و در بين موجودات جاندار نيز مرتبهاي در نظر گرفته ميشود و حيوانات، به لحاظ دارابودن مختصه جانداري بين انسان و اشيا قرار ميگيرد (انسان > حيوانات > اشيا). تبعات اين نوع مرتبهبندي در واقع هماني است كه به صورت دستوري شده در قالب كدگذاري زبانها خود را نشان ميدهد؛ براي مثال، در برخي از زبانها، براي حالت نشاني P (patient) و (agent) A در ساخت متعددي، مولفه جانداري دخالت دارد ـ به شكلي كه نشانه حالت مفعولي براي اسامي جاندارتر در مقايسه با اسامي كم جانتر متفاوت است. در هر حال، براي رسيدن به تحليلي روشن از پديده جانداري، بايستي عوامل و مولفههاي متعامل با آن را نيز مد نظر داشت.