واقعه عاشورا، یکی از مهمترین وقایعی است که نه تنها ادب و ادبیات، بلکه اکثر هنرها و هنرمندان، نویسندگان مسلمان و حتی گاهی غیر مسلمان را به خود مشغول داشته است. با توجه به ارتباط فرهنگی ـ تاریخی ایران و عرب به ویژه عراق، عاشورا به عنوان عنصری مشترک در فرهنگ دو ملت، امکان مقایسه و تطبیق آثار دو فرهنگ را بیش از پیش فراهم آورده است.همچنین با توجه به اشتراکات حوزه فرهنگی به ویژه سطوح زبانی و ریشههای مشترک دینی و اعتقادی، موضوع عاشورا در ادبیات دو کشور به ویژه در حوزه شهر از همانندیهای فراوانی برخوردار است؛ با وجود این برخی تفاوتها در شرایط سیاسی، تحولات، وقایع متفاوت در جامعه ایرانی و عراق، محیط جغرافیایی، وجود مسائل قومی و ... موجب تمایز در زمینههای مختلف مضمون و تصویرپردازی شده است. در این مقاله دیدگاه دو شاعر ایرانی و عرب، یعنی شهریار و محمدمهدی جواهری و رویکرد آن دو نسبت به واقعه عاشورا، تطبیق و بررسی شده است؛ با اذعان به اینکه شعرای شیعی عرب بخصوص جواهری نسبت به این واقعه دیدگاه حماسی، تاریخی و رثایی دارند و شعرای شیعی ایرانی به ویژه شهریار نسبت به این واقعه، دیدگاه رثایی با بکائی دارند.
برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژهها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...
در این داستان دو تن از بزرگترین پهلوانان ایران با یکدیگر روبرو می شوند. رستم جامع خصائل پهلوانی یعنی مردانگی و آزادگی و شجاعت و شاه دوستی، و کسی است که برای ایران همه مصائب را تحمل کرد و آنرا از مخاطرات عظیم نجات بخشید و عمر خود را در حفظ تاج و تخت کیان گذاشت. اسفندیار پهلوانی است که بدعای زرتشت رویین تن شده و حربه ها بر تن او کارگر نیست. وی میخواهد بفرمان پدر و برای رسیدن بتاج و تخت شاهی بندبر پای رستم نهد و اگرچه منکر خدمات رستم نیست ولی سرپیچی از حکم پادشاه را نیز خلاف دین و آیین میداند و رستم را به اطاعت حکم پادشاه می خواند؛ و رستم اگرچه جنگ با یکی از افراد کیانی را گناهی نابخشودنی میشمارد لیکن از تحمل عار نیز گریزان است و همین دو اصل و همچنین مواجهه با مردی رویین تن که زخم سلاح را در او اثری نباشد سبب دشواری بزرگی برای رستم است تا بحدی که بچاره گری و توسل او بسیمرغ منجر میگردد
شعر دوره سقوط با ویژگیهای خاص در تاریخ ادب عربی معرفی شده است. تقلید و تکرار و عدم نوآوری شعرا، رشد کمی شعر، معماگویی، بازی با حروف و کلمات، و استعمال بیش از حد صنایع بدیعی، از جمله صفاتی است که شعر دوره سقوط را به آن متصف نمودهاند. شرف الدین انصاری از شعرای قرن هفتم این دوره است. اغراض شعری او به مدح اختصاص یافته و فقط سه مورد رثاء در کل دیوان او ملاحظه میشود. او ابیات امرؤالقیس، متنبی، ابوتمام، کعب بن زهیر و عمربن ربیعه را تضمین نموده، و همه تضمینها از یک سطح برخوردار نیستند بلکه بعضی از آنها نقد پذیرند. زهدیات در شعر او از جایگاه ویژهای برخوردار است، که این امر به زمان شاعر و روحیه فردیش باز میگردد. اصطلاحات عروضی به کار رفته در شعرش و معماهای رد و بدل شده بین او و پدرش، از تأثیر او از عوامل سقوط حکایت میکند. اقتباسهای قرآنی در اشعار او بسیارند. بعضی از این اقتباسها به علت تکرار و کثرت، قوه خیال شاعر را تحت تأثیر قرارداده است، ولی برخلاف دیگر شعرا ایات محدود به سورههای خاصی نیست و از پراکندگی خوبی برخوردار است. اقتباس از آیات سوره شمس و نازعات به عنوان نمونه بارز اقتباس در شعر عربی مشهور گشته است. در مدائح نبوی او برخلاف دیگر بدیعه سرایان تاریخ و حدیث و روایت کمتر به چشم میخورد، علاوه بر اینکه اهل بیت (ع) در کنار پیامبر (ص) مورد توجه قرار گرفته است..
احمد شوقي شاعري است كه عصر او مشحون از مسايل مهم سياسي و اجتماعي مذهبي است. ديوان او ميتواند مرجعي قوي براي تاريخ معاصر جهان عرب به خصوص كشور مصر در نظر گرفته شود. همسو با موضع گيريهاي سياسي اجتماعي شوقي ديدگاه مذهبي او قابل مطالعه و مداقه است او شخصيت جامعه مصر را تركيبي از تاريخ ملي عصر "فراعنه" و هويت اسلامي آن ميداند. در مقايسه آن دو، با برتري دادن اسلام معتقد است كه دين پيوسته عامل اساسي براي رسيدن به تمدن و دست يافتن به مكارم اخلاق بوده است. واژههاي قرآن، اصطلاحات ديني بر اشعار او هالهاي از دين كشيده است. شوقي آنچنان به پيامبر (ص) عشق ميورزد كه خوانندگان نهج البرده را وا ميدارد تا نسبت به اخلاص او گواهي دهند. با اين همه دوگانگي گفتار و رفتار دينياش حاكي از تاثير محيط زندگي بر شخصيت اوست.