عنوان داستان، آستانه ورود به دنیای پر راز و رمز متن محسوب می¬شود. بنابراین باید به گونه¬ای هنرمندانه انتخاب شود که بتواند با کمیت و محدودیت خود، کیفیت متن را به نمایش بگذارد. گاه عنوان نوری بر دنیای متن می¬تاباند و محتوای کلی آن را روشن می¬نماید؛ گاهی نیز همچون حجابی بر دنیای متن قرار می¬گیرد و نه‌تنها هیچ نشانی از آن در اختیار مخاطب قرار نمی¬دهد، بلکه در ذهن وی تنش ایجاد می‌کند و او را به سوی متن می¬کشاند. در این پژوهش، مهم¬ترین مؤلفه¬های متنی و برون¬متنی که در گزینش عنوان در داستان¬های صادق هدایت و زکریا تامر مؤثر بوده است، بررسی و با مقایسه تحلیلی ـ توصیفی، خوانشی مبتنی بر ساختار و محتوای عنوان داستان¬ها و رابطه آن با عناصر درون‌متنی و عوامل برون¬متنی ارائه می¬شود. در مجموع، می¬توان گفت این عناوین از سویی نشان‌دهنده آشنایی دو نویسنده با انواع شگردهای بلاغی است و از سوی دیگر می¬تواند انعکاس‌دهنده مشکلات و شرایط دشوار زندگی مردم و فرهنگ رایج در عصر دو نویسنده باشد که با بیانی متفاوت در عنوان انعکاس یافته است. البته عناصر متنی و ادبی که برای پوشیدگی معنای متن و یا فشرده کردن آن در عنوان، به ‌کار گرفته شده است، با عوامل متعددی از جمله کوشش برای جذب مخاطب و گاه اقتضای شرایط بسته سیاسی (برون‌متنی)، در پیوند است.

منابع مشابه بیشتر ...

6655ee2b90001.jpg

نوشته های فراموش شده صادق هدایت

مریم دانایی برومند

صادق هدایت روز ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ دو سال پیش از جنبش مشروطه ایران، در تهران خیابان کوشک به‌دنیا آمد. پدربزرگش رضاقلی‌خان هدایت از رجال دوره ناصری و پدرش رضاقلی اعتضادالملک، رئیس مدرسه نظام بود و مادرش زیورالملک، دختر مخبرالسلطنه. دایی صادق، نصرالملک هدایت در دوران پهلوی ۱۴ بار وزیر و سناتور شد. زیورالملک، فردی تحصیل‌کرده بود و تمام روزنامه‌هایی آن دوران را می‌خواند و مانند اکثر خانواده هدایت وابسته به فرهنگ دوره قاجار بود و از دوران پهلوی دل خوشی نداشت.صادق در شش‌سالگی به دبستان علمیه فرستاده شد و با پایان تحصیلات ابتدایی به مدرسه دارالفنون رفت. هدایت در ۱۵سالگی چشم‌درد سختی گرفت و مجبور شد برای بهبود، شش ماه خواندن و نوشتن را کنار بگذارد. این بیماری، او را یک‌ سال از هم‌شاگردی‌هایش عقب انداخت. در سال بعد، ۱۲۹۸ شمسی هدایت را به مدرسه سن‌لویی فرستادند. در آنجا درس‌ها را هم به ‌فارسی و هم به ‌فرانسوی تدریس می‌کردند. هدایت در سال ۱۳۰۴ از سن‌لویی فارغ‌التحصیل شد. صادق هدایت نوشتن را از همان دوران مدرسه آغاز کرد و در آن زمان دو جزوه «رباعیات خیام» و «انسان و حیوان» را منتشر کرد؛ رباعیات خیام را در ۱۸سالگی به‌سال ۱۳۰۲ و رساله «انسان و حیوان» را که پیش‌نویسی شد برای اثری درباره فواید گیاه‌خواری، پنج‌ سال بعد در اروپا. هدایت نخستین داستانش را در اواخر سال ۱۹۲۹ م (۱۳۰۹ ش) در پاریس نوشت و عنوان «زنده‌به‌گور» را بر آن گذاشت. او در سال ۱۹۳۱ م (۱۳۱۰ ش) داستان «سایه مغول» را در مجموعه «انیران» و یک سال بعد ۱۳۱۱ ش مجموعه «سه قطره خون» شامل ۱۱ داستان را انتشار داد. سال ۱۹۳۳ م (۱۳۱۲ ش) داستان «علویه‌خانم» را که سرشار از توصیف‌ها و محاوره‌های محلی و معمولی است، چاپ کرد. هدایت علاوه بر داستان نویسی، پژوهش نیز می کرد و کاوش هایش در فولکور فارسی شهرتی همسنگ داستان هایش برایش به ارمغان آورد. احاطه اش بر ادبیات کلاسیک فارسی نیز از جمله در پژوهش هایش درباره خیام و نقد های ادبی اش نیک پیداست.

65ce0c03eab66.jpg

تاریک خانه

صادق هدایت

"تاریک‌خانه" داستان کوتاهی از نویسندهٔ ایرانی، صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۲۱ خورشیدی، همراه با هفت داستان دیگر در مجموعهٔ سگ ولگرد منتشر شد. داستان نوعی تک‌گویی است و در واقع راوی، دیدگاه‌های شخصی عزلت‌گزین را دربارهٔ مرگ و زندگی برای خواننده بیان می‌کند. راوی در یک اتومبیل مسافربری با شخصی عزلت‌گزین آشنا می‌شود و پس از توقف در شهری کوچک در سر راه، دعوت او را برای گذراندن شب در خانه‌اش می‌پذیرد. شخص عزلت‌گزین تنها زندگی می‌کند. او به راوی می‌گوید که تصمیم دارد در را به روی دنیا بسته و در اتاقی تاریک در این شهر کوچک زندگی کند. روز بعد، وقتی راوی می‌رود تا با میزبانش خداحافظی کند، او را مرده می‌یابد، در حالی که "پاهایش را توی دلش جمع کرده، به شکل بچه در زهدان مادرش درآمده و روی تخت افتاده است".

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58ad14a937731.PNG

بررسی تطبیقی نظریه شعری محمدتقی بهار و ابراهیم عبدالقادر المازی

ابراهیم محمدی

محمدتقی بهار (ملک‌الشعرا) و ابراهیم عبدالقادر المازی در عصری که ستیز میان سنت و تجدد در تمام جنبه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران و مصر جریان داشت، به بیان نظریه شعری خود پرداختند. هر دو از اعضای تأثیرگذار جنبش‌های ادبی برجسته (انجمن دانشکده در ایران و جماعت دیوان در مصر) بودند که در تبیین نظریه شعری و جنبشی که به آن تعلق داشتند، نقش ایفا کردند. این جستار که می‌تواند زمینه مقایسه دو جریان ادبی را در دو کشور فراهم کند، به مقایسه نظریه شعری بهار و المازنی می‌پردازد و چرایی موفقیت یکی و شکست دیگری یا دست‌کم کندی و تندی آنها را تبیین می‌کند. نگارندگان تعریف شعرف نقش شاعر و جایگاه مخاطب در خلق شعر و معنای آن را از آثار بهار و المازنی استخراج و طبقه‌بندی کرده و بارویکردی تطبیقی، نظریه شعری آنها را تبیین کرده و نشان داده‌اند که این دو شاعر بیشتر به کارکرد شعر نظر داشته‌اند تا به جنبه‌های ساختاری آن، رویکرد بهار به شعر درون‌گرایانه است و رویکرد المازنی برون‌گرایانه. همچنین، نقش ترجمه آثار ادبی اروپا و نیز تأثیرپذیری از مکتب‌های ادبی غرب در نظریه شعری المازی آشکار است. در مجموع، می‌توان گفت بهار به سنت پایبندتر است و المازی بیشتر رو سوی آینده و تجدد دارد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران پژوهش‌ها/پژوهش‌های تطبیقی
مقاله
581a3efd62395.PNG

زروان؛ زال و شخصیت‌های میانه در حماسه فردوسی

ابراهیم محمدی

پهلوانان شخصیت‌های اصلی و مؤثر حماسه‌اند. حوادث و رویداد‌های حماسه، سرگذشت پهلوانان آزاده‌ای است که به دور از هر گونه خودبینی و غرور و تعصب کورکورانه، به مردم و وطن خویش می‌اندیشند. هدف آنها حفظ ارزش‌های والای انسانی است. عشق و آرزو و همه هستی خود را در خدمت حماسه قرار می‌دهند و با خردورزی و درنگ و تدبیر همیشگی خود همواره آرامش حقیقی را به جامعه خود هدیه می‌کنند. خاندان زال یکی از خاندان‌های پهلوانی شاهنامه است که می‌کوشد مرزهای ساهتگی ایرانی ـ انیرانی را بر هم زند و فراتر از این مرزبندی به «انسان» بیاندیشد. عشقی که به تولد رستم، ابر پهلوان حماسه، می‌انجامد. مقاله حاضر این پهلوانان را شخصیت‌های میانه حماسه می‌داند و کارکرد اجتماعی آنها را بررسی می‌کند.

مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی
مقاله