انسان، از آغاز پیدایش برای درک و رسیدن به جاودانگی، به تلاشهای بسیاری دست زده است. او بدین منظور نمونههای جاودانه گوناگونی تصور کرده و ساخته است. یکی از آشکارترین این نمونهها، تصور بناهای جاودانه است. در اساطیر ایران، سخن از بناهایی است که به منظور گریز از مرگ و رسیدن به جاودانگی، ساخته یا تصور شدهاند. این بناها، با ویژگیهایی ماورایی و با دیوارهایی از جنس سنگهای مقدس یا فلزند. بسیاری از این بناها، از نظامهای مشترکی پیروی میکنند. با گذر از تفاوتهای ظاهری و راه یافتن به لایههای پنهان این تصورات، میتوان پیبرد که تصور چنین بناهایی، نوعی «فرم» یا «شکل» بخشیدن به معنای جاودانگی است. در این مقاله با کنار هم قراردادن و بررسی ویژگیهای مشترک و اجزای چنین بناهایی کوشیدهایم اصلی ثابت و سرچشمهای واحد، میان عناصر متغیر آنها نشان دهیم.
مجموعه حاضر مشتمل بر مقالاتی از نگارنده درباره راز سعادت و جاودانگی انسان است که عمدتا بهرهگیری از مطالب علمی، دینی و ادبی نگاشته شدهاند .برخی از مقالات از این قرارند" :در مقوله شناخت"، "بار امانت"، "راز هستی"، "علم آزاد و علم در بند"، "غم زبان"، "پرواز به ابدیت"، "غم عشق "و "انسانم آرزو است ."مقالات یاد شده از سال 1370به بعد به تدریج در روزنامه اطلاعات چاپ شده است .
میرچا الیاده استاد بزرگ ادیان تطبیقی جهان در این کتاب، متون و روایات دینی را از سراسر جهان گردآوری و برحسب موضوع طبقهبندی و به دانشجویان و علاقمندان تاریخ ادیان جهان و مطالعات دینی عرضه کرده است. این مجلد به موضوع مرگ، زندگی پس از مرگ و رستاخیز آخرت اختصاص یافته و بخشهای مختلفی همچون خدایان در دنیای زیرین، مرگ و وضعیت میانه به روایت اوپانیشادها و متون بودایی، مراسم و آیینهای تدفین در ملل مختلف، اعتقادات ملل باستانی درباره مرگ و بیمرگی یا جاودانگی، انواع بهشتها و سرانجام بحث مفصلی درباره رستاخیز به اعتقاد اقوام و ادیان مختلف را دربر میگیرد.
میرزا اسدالله خان غالب دهلوی (1212 ـ 1258 هـ) از برجستهترین سخن سرایان خوش قریحه فارسیگوی و صاحب سبک قرن سیزدهم هجری شبه قاره هند است که در ترویج و توسعه زبان فارسی سهمی بسزا دارد. هر چند که اجداد غالب از ایبکیان ترکنژاد سمرقندند، خود غالب در لاهور و دهلی نشو و نما یافته و تحتتأثیر سخنوران نامی آن دیار از جمله بیدل، فیض، ناصر علی سرهندی، حزین لاهوری، گرامی کشمیری و .... به شیوه استادان سلف، به نظم سخن فارسی همت گماشته است. ذوق و قریحه سرشار و نبوغ فوقالعاده غالب در نظم سخن و آشنایی وی به انواع علوم پیشینیان، او را در ردیف شاعران بزرگ پارسیگو قرار داده و بحق یکی از مصادیق سخن نظامی عروضی سمرقندی است که «شاعر باید که سلیمالفطره، عظیمالفکره، صحیح الطبع، جیدالرویه، دقیقالنظر» باشد.
موضوع قضا و قدر و جباریت و قهاریت خداوند از جمله موضوعات پیچیده کلامی است که همواره در طول تاریخ مذاهب، اذهان بسیاری از متکلمان و عالمان دیدن را به خود مشغول داشته است و چه بسیار دستاویز جبری مذهبان، حکام جور و کاهلان قرار گرفته است. آنچه در بادی امر از قضا و قدر استنباط میشود این است که خداوند به قلم تقدیر، سرنوشت هرکس را در ازل مقدر و مشخص کرده است و آنچه بندگان به اختیار یا بدون اختیار انجام دهند یا دیگران نسبت به آنان انجام دهند، مطابق سرنوشت و حکم دستوری است که از قبل مشخص شده و باید همان واقع شود و بدون کم و کاست واقع خواهد شد. بنابراین آدمی سخره تقدیر است، جز آنچه باید واقع شود، واقع نمیشود و تلاش و جد و جهد و چارهاندیشی، حزم، احتیاط و حذر و دعا و وسایط دیگر نمیتوانند مانع و دافع قضای محتوم شوند.