«باهم ‌آيي‌‌ها» بخش عمده‌‌اي از همنشيني‌‌هاي واژگاني را تشكيل مي‌‌دهند، اما تاكنون تعريف دقيق و روشني براي آنها ارائه نشده است. منظور از باهم ‌آيي‌‌ها همنشيني كلمات يا گروهي از كلمات است كه ميلي آشكار براي ظاهرشدن با هم دارند. دليل عمده اختصاص اين تحقيق به پديده با‌هم ‌آيي‌‌ها اين است كه اين همنشيني‌‌ها براي كاربران غيربومي يک زبان، قابل‌ فهم اما غيرقابل توليد هستند؛ به اين ترتيب هدف اصلي اين تحقيق، روشن‌كردن پديده باهم‌‌آيي و معرفي شاخص‌‌هاي نحوي و معنايي به ‌كار ‌رفته در ساختار آن، با تكيه بر مولفه‌‌هايي ‌است كه در ساختار آن نقش دارند. اين امر به كمک مقايسه دو پيكره زباني در فرانسه و فارسي ميسر شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

58714505c2567.PNG

جايگاه هسته در کلمات مرکب غير فعلي فارسي

مجید خباز

جايگاه هسته در کلمات مرکب غير فعلي مورد توجه اکثر زبان‌شناساني واقع شده است که کلمات مرکب را مورد مطالعه قرار داده‌اند. مثلا ويليامز (WilliAMS 1981) جايگاه هسته را اصل قلمداد مي‌کند و معتقد است که هسته کلمه مرکب هميشه عنصر سمت راست آن است. مطالعات ديگر زبان‌شناسان (مثلا سلکرک) (SElkiRK 1982) ليبر (LiEbER 1983) فاب (FAAb 1988) و تن هکن (TENHACKEN 1999) نشان داد که زبان‌هايي هم وجود دارد که هسته کلمه مرکب آنها در سمت چپ واقع شده است (مثل ويتنامي و فرانسوي). از اين‌رو، آنها جهت هسته را پارامتر در نظر گرفته‌اند که بايد براي هر زباني تثبيت شود. اما ليبر LiEbER) 1992) بر اين باور است که جهت هسته نمي‌تواند اصل يا پارامتر قلمداد شود؛ زيرا زبان‌هايي هم يافت مي‌شوند که هم کلمات مرکب راست هسته دارند و هم کلمات مرکب چپ هسته. وي معتقد است که جهت هسته در صرف (يعني هسته کلمات مرکب) تابع جهت هسته در نحو (يعني هسته گروه‌هاي نحوي) است. مقاله حاضر بر آن است که نشان دهد حوزه صرف از حوزه نحو متاثر است و مدعي است که عدم يک دستي در کلمات مرکب غير فعلي داراي هسته (يعني وجود کلمات مرکب غير فعلي درون مرکز هسته آغازين و هسته پاياني در کنار هم در زبان فارسي) به علت عدم يک دستي در حوزه نحو، در ارتباط با گروه‌هاي نحوي است؛ به اين معني که برخي از گروه‌هاي نحوي در زبان فارسي، هسته آغازين، و بعضي هسته پاياني هستند. به عبارت ديگر، يافته‌هاي اين مقاله تاييدي است بر نظريه تعامل حوزه‌هاي زباني، به ويژه تعامل بين صرف و نحو.

5757cad1d660f.PNG

بررسی زبان‌شناختی باهم آیی‌های واژگانی درخمسه نظامی

محمدرضا پهلوان‌نژاد, شیما ابراهیمی

یکی از انواع انسجام واژگانی، باهم آیی‌ها هستند که به عنوان صورت‌های زبانی از مهم‌ترین مشخصه‌های هر زبان به شمار می‌روند و با واژه‌شناسی و معناشناسی ارتباط ناگسستنی دارند. بررسی باهم آیی‌ها در آثار شاعران و نویسندگان پهنه ادب فارسی، امری قابل توجه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی خمسه نظامی از منظر باهم آیی‌ها است. یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهدکه باهم آیی‌ها درخمسه نظامی بر سه نوع هستند: باهم آیی‌هایی که در آنها میان واژه‌های هم آیند، روابط مفهومی وجود دارد. انواع این روابط مفهومی عبارت‌اند از: ترادف معنایی، تضاد و تقابل و شمول معنایی. نوع دیگر، باهم آیی‌هایی هستند که از ترکیب اسم و صفت به وجود می‌آیند و در آخر، باهم آیی‌های تلمیحی می‌باشند که خود بر دو قسم هستند: باهم آیی‌های ملهَم از قرآن و باهم آیی‌های اساطیری. بررسی با هم‌ آیی‌ها در خمسه نظامی می‌تواند گامی در راستای شناخت بیش ازپیش زبان این شاعر نامیِ قرون پنجم و ششم هجری به شمار رود. این مطلب می‌تواند تأییدی بر انسجام، استواری و پختگی زبان نظامی درنظر گرفته شود.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

586de46b16e44.PNG

واژه ـ دستور صفت در زبان فارسی

پریوش صفا

مقاله حاضر به معرفی طرحی اختصاص دارد که می‌تواند مبنای همه پژوهش‌هایی گردد که در وهله اول، با مقوله صفت و، در نهایت با زبان فارسی ارتباط دارند. در عصر فناوری اطلاعات، که ضرورت دستیابی هر چه سریع‌تر به اطلاعات مورد نیاز به نحوی بارز احساس می‌شود، استفاده از فناوری نو برای تحقیق در زمینه‌ها گوناگون علوم انسانی از اهمیت خاصی برخوردار است. طرح واژه ـ دستور زبان فارسی نیز برای برآوردن همین نیاز در فرهنگستان زبان و ادب فارسی آغاز گردید. این طرح که به بررسی ویژگی‌های صرفی و نحوی صفت‌های زبان فارسی اختصاص یافته است، در کشورهای دیگر، از جمله در فرانسه، پیشینه‌ای نسبتاً طولانی دارد، اما از مرز الگوی اصلی خود فراتر رفته و در واقع یکی از تفاوت‌های بارز آن با مشابه فرانسوی‌اش این است که ما ویژگی‌های صرفی را نیز در نشر گرفته‌ایم.

دستور زبان/دستور زبان فارسی
مقاله
572dfbdeb9c2d.PNG

مطالعه فعل «شدن» در زبان فارسي و معادل‌هاي آن در زبان فرانسه

پریوش صفا

فعل «شدن» به عنوان يك فعل حائل در ساخت گروه عظيمي از افعال شركت دارد و مفاهيم كاربردي متفاوتي به خود مي‌گيرد كه از جمله آنها مي‌توان به بيان تغيير حالت اشاره كرد. معادل‌هاي فعل «شدن»، در بيان تغيير حالت، توسط افعال و ساختارهاي گوناگوني در زبان فرانسه بيان مي‌شوند كه عدم استفاده صحيح از اين معادل‌ها و كاربرد آنها با زمان‌هاي دستوري نا بجا مي‌تواند باعث بروز سوءتفاهم ميان دو قطب گفته پردازي شود. اين مسئله از بزرگ‌ترين مشكلات زبان‌آموزان ايراني است. در اين تحقيق ابتدا به بررسي تحقيقات انجام شده درباره دو فعل «شدن» و Devenir مي‌پردازيم، سپس معادل‌هاي فرانسه فعل «شدن» را معرفي مي‌كنيم، در ادامه، فعل Devenir در تقابل با ساير افعال تغيير حالت در فرانسه را مورد مطالعه قرار مي‌دهيم هدف اين تحقيق تعيين چگونگي توزيع فعل «شدن» در زبان فارسي و معادل‌هاي آن، از جمله فعل Devenir در زبان فرانسه است تا از اين طريق ابزار نظري لازم براي تشخيص موارد كاربرد اين افعال در دو زبان مهيا شود.

دستور زبان/دستور زبان فارسی دستور زبان/دستور زبان‌های دیگر پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی
مقاله