خاقاني شرواني (595-520 ه.ق) از شاعران بزرگ سبک آذربايجان است. وي علاوه بر به کارگيري انواع استعارههاي شناخته شده در شعر خود، با امتزاج ترکيبآفريني و استعارهپردازي به آفرينش گونهاي جديد از استعاره دست يازيده که تاکنون از ديد علماي بلاغت دور مانده است. اين نوع استعاره که در اين پژوهش با نام «استعارههاي ترکيبي» معرفي شده، يکصد و بيست و پنج بار در اشعار خاقاني بکار رفته است. هدف اين پژوهش، شناساندن ويژگيهاي اين گونه استعارهها، چون مضمونآفريني، آشناييزدايي، برجستهسازي، تناسب، اغراق، ايجاز و ابهام هنري است. استعارههاي ترکيبي از کارکردهاي ديگر، چون تلميح فشرده و تفضيل و رجحان نيز برخوردارند. بررسي ساختار استعارههاي ترکيبي خاقاني، از ديگر اهداف اين پژوهش محسوب ميشود. روش پژوهش، توصيفي است و نتايج با استفاده از تحليل محتوي، به شيوه کتابخانهاي و سندکاوي بررسي شده است. نتيجه نشان ميدهد شناخت استعارههاي ترکيبي در شعر خاقاني علاوه بر کمک به شناخت هرچه بهتر جنبههاي زيبايي شناسانه شعر او، به شناخت ابعاد نوين از ظرفيتهاي زبان فارسي در استعارهپردازي کمک خواهد کرد.
تُحْفَةُ الْعِراقَیْن، نخستین سفرنامه منظوم فارسی، سروده خاقانی شروانی شاعر سده ششم قمری میباشد. تحفة العراقین که در قالب مثنوی و در شش مقاله سروده شده، شرح دو سفر خاقانی، یکی به عراق عجم و دیگری به حجاز، به قصد حج است. این موضوع با حواشی شاعرانه فراوان از جمله مناجاتها و مدح شخصیتهای سیاسی و علمی و نیز شرحی مختصر از زندگی خصوصی خاقانی همراه است. تحفة العراقین که خاقانی آن را تحفة الخواطر و زبدة الضمائر نیز مینامد، در قالب مثنوی و در بحر هزج مسدّس اخرب مقبوض سروده شده، و شامل بیش از۱۰۰‘ ۳ بیت است. این مثنوی بیانگر مشاهدات سراینده در سفر به مکه، از مسیر عراق عجم و عراق عرب است و شاعر ضمن آن به شرح دیدار خود با بزرگان شهرهای مختلف و ذکر برخی رسوم و عادات مردمان هر دیار پرداخته است. کتاب مشتمل است بر یک مقدمه منثور، ۷ مقاله، و یک خاتمه منظوم. مقالات کتاب به ترتیب عبارتاند از «عرائس الفکر و مجالس الذکر»، «معراج العقول و منهاج الفحول»، «سبحة الاوتاد»، «سواد الاوراد و خزانة الاوتاد»، «موارد الاوراد و فرائد الافراد»، «هدی المهتدی الی الهادی» و «فی وصف الشّام والموصل».
در این مقاله معنای دیگری از واژه «شکرین» که در اصل به معنی «منسوب به شکر» و سپس به معنی «شیرین» است بررسی شده است. علاوه بر روشن شدن این معنی، ابهام بعضی از بیتهای خاقانی نیز برطرف شده است.
هدف پژوهش حاضر، بررسي درونمايه ساقينامههاي فارسي از منظر انطباقپذيري آنها با مضامين رباعيات خيام است. به همين جهت 119 ساقينامه موجود در تذکرههاي ميخانه و پيمانه به روش کتابخانهاي و با شيوه تحليل محتوا بررسي شده و از آنجا که استقراي تام مد نظر بوده، نمونهگيري اعمال نشده است. نتيجه بيانگر اين مطلب است که انديشههايي چون اغتنام فرصت، مرگانديشي، حيرت و شکوه از روزگار از موتيفهاي مشترک رباعيات خيام و ساقينامههاست، با اين تفاوت که در رباعيات خيام رنگ فلسفي به خود گرفته و به صورت موجز بيان شدهاند اما در ساقي نامهها گاه رنگ عرفاني يا عاشقانه يافته و ميدان وسيعتري براي جولان داشتهاند. علاوه بر اين، پديدآورندگان اين نوع ادبي، اغلب با انتساب نابسامانيهاي اجتماعي به روزگار، اعتراض خود را در پوشش ميومستي و اصطلاحات مربوط به آنها، فارغ از هر محدوديتي اظهار کردهاند.
داستان بيژن و منيژه از جمله داستانهاي فرعي در طرح اندام وار شاهنامه است كه طرح و ساختار ويژهاي دارد. برخي محققان در پي توجيه تاريخي داستان برآمدهاند و اصل داستان را مربوط به عصر اشكاني دانستهاند؛ اين در حالي است كه در اين داستان نشانههاي اسطورهاي معناداري هست كه نمونههاي مشابه آن در ديگر متون نيز وجود دارد. مساله اصلي اين است كه داستان بيژن و منيژه حاوي چه انديشهاي است كه موجب شمول و گستردگي آن گشته است؟ در عين حال، چگونه توانسته در طرح بزرگ شاهنامه جاي گيرد؟ تجزيه و تحليل ساختار داستان بر اساس روش ولاديمير پراپ نشان ميدهد ساختار اصلي داستان مبتني بر طرح آشناسازي قهرماني است. تكرار كاركردها و شخصيتهاي اصلي اين داستان در ساير داستانهاي معروف ايراني، ساختار بنيادين و غيرتاريخيِ داستان را تاييد ميكند. بررسي ژرف ساخت داستان نيز نشان ميدهد كه ساختار داستان بيژن و منيژه تحت تاثير آيينهاي باروري شكل گرفته و اشكال متنوع آن در ديگر داستانها نيز وجود دارد. شمول و گستردگي حوزه جغرافيايي آن نيز به سبب همين طرح داستاني و ساختار و ژرف ساخت مشترك است.