كليدر يكي از رمانهاي برجسته معاصر است كه بررسي ابعاد مختلف آن اهتمام فراواني را ميطلبد. يكي از اين ابعاد، بررسي زمينهها، ابعاد و عناصر بوميگرايي و هويت ايراني ـ اسلامي است كه كشف زمينههاي آن به شناختن زمينههاي ذهني و رواني شخصيتهاي داستان منجر ميشود. مراد از بوميگرايي در اين بستر عناصر هويت بخش مذهبي ـ ملي است كه وجه تمايز فرهنگ ايراني و اسلامي از ساير فرهنگها و خرده فرهنگهاست. نگارنده با توجه به اين رويکرد و با بررسي رمان كليدر، مهمترين عناصر بومي را در دو بخش عناصر مربوط به فرهنگ ايراني (ملي) و فرهنگ اسلامي طبقهبندي، بررسي و تحليل كرده است. مهمترين اين مولفهها با تاکيد بر آيينها و مناسک و باورها در بخش مولفههاي ملي؛ آداب و رسوم مربوط به باورهاي عامه، اشاره و تلميح به داستانها و آيينهاي تاريخي و اسطورهاي گذشته است. مهمترين مولفههاي بوميِ ديني با توجه به مساله آيينها و سنن در اين اثر، الهامگيري از واقعه عاشورا در فرجام كار گل محمد است كه نگارنده، تشابه آن دو را در پانزده بند نشان داده است. اين مقاله درصدد است با توجه به اين گستره، ميزان توجه و تاثر اين رمان فارسي را از مولفههاي بومي (ملي و ديني ـ مذهبي) بررسي و تحليل كند.
هرمان هسه (1877-1962) رماننویس، شاعر و نقاش آلمانی-سوییسی که بخاطر قدرت استعداد نویسندگی، شکوفایی اندیشه و شجاعت ژرف در بیان اندیشههای انسانمداری و سبک عالی نگارش در سال 1946 میلادی به دریافت جایزه نوبل در ادبیات نائل شد. او بیش از هر نویسندهای توانسته است از رنجهای درونی و کشمکشهای روحی، انزوا و زندگی باطنی بشر سخن گوید. و این همه از علاقه او به فلسفه اصالت وجود، موضوعات روحانی و عرفانی، بودا و فلسفه هندو، که در آثار او مشهود میباشد، ناشی میشود. هسه در آثار خود نمایاندن و معرفی اضداد را با انتخاب دو سرشت کاملاً مختلف که هر دم به یکدیگر نزدیک میشوند به عهده میگیرد که سرانجام با یکدیگر همگام و هماهنگ میشوند و از دو طریق مختلف به یکجا میرسند. او برخلاف بسیاری از نویسندگان که به بشر جدا از عالم طبیعت اعتقاد دارند و به هر تغییر شکل طبیعت برحسب فنون علمی مینگرند، راه شناخت تدریجی بشر را در ارتباط با عالم خلقت میداند. سفر به شرق بنا بر گفتهٔ خود هسه سفری است روحانی نه سفری جغرافیایی و در واقع زندگینامهٔ نویسنده است و تحولی را در طرز تفکر او نشان میدهد که در آن فردپرستی جایش را به اندیشهٔ کلیت و جامعیت میدهد. این سفر سفری است در ورای زمان و مکان، اما از نظر ساختمان و ترکیب موضوع بر مبنای سفر جغرافیایی قرار دارد و شهرها و مکانهایی که در آنها نام برده میشود، جاهایی است که نویسنده خود در زندگی از آنها عبور کرده است.
رمانی ازآناتول فرانس ، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۸۹۳. راوی داستان، ژاک منتریه ، که در دکان پدرش با نام «بریانپزی ملکۀ سبا» مشغول به کار است و بهسبب وظیفهای که در دکان دارد به او «ژاک سیخچرخان» میگویند، در میان مشتریان آشنایانی از همه قسم مییابد. پدرش از کشیشی به نام ژروم کوانیار، که عقایدی بهویژه الحادی دارد و بدین سبب نتوانسته است در جامعۀ کشیشان جایگاهی بیابد، میخواهد که در ازای غذا و مسکن به سیخچرخان زبانهای لاتینی و یونانی بیاموزد. در این میان، داستاراک، نجیبزادۀ ثروتمندی که بهسبب کثرت مطالعه در زمینۀ جادوگری و کیمیاگری مشاعرش را از دست داده است، مخارج زندگی ژاک و معلمش را بهعهده میگیرد و از آنها میخواهد او را در پژوهشهایش درباب جادوگری یاری دهند. درپی آتشسوزیای در خانۀ داستاراک به هنگام انجام آزمایش، ژاک و کوانیار میگریزند. کوانیار به دست موزائید، دستیار پیشین داستارک، بدین گمان که کوانیار معشوقۀ او را از چنگش بهدر آورده است، به زخم خنجری از پای درمیآید. بریانپزی ملکۀ سبا را که بهسبب سبک هجایی و شکاکیّت ولتر منشانۀ آن شهره است.
«درد و رنج» به عنوان يكي از وجوه برجسته تراژيك زندگي، از مسایلي است كه هر انساني در زندگي خود با آن روبه روست. اين مساله در هنر و ادبيات به طور عام، و به طور خاص در ادبيات معاصر به ويژه شعر زنان به گونهاي منعكس شده كه بررسي و تحليل آن، نيازمند تحقيق وسيع و جامعي است. موضوع اين مقاله، بررسي اشعار دو شاعر برجسته زن معاصر يعني فروغ فرخزاد و سيمين بهبهاني با توجه به ماهيت، مفهوم و مصاديق مختلف درد و رنج و با تاكيد بر مساله وجودشناسي درد و رنج (انواع، علل و نتايج آن) است. نويسندگان در اين پژوهش ضمن اشاره به ماهيت و نتايج درد و رنج به مقايسه جنبههاي وجودشناسي درد و رنج در اشعار اين دو شاعر ميپردازند؛ گفتني است زمينه اصلي بحث، تمرکز بر فلسفه وجودي درد و رنج در حوزههاي انواع درد و رنج، علل درد و رنج و راههاي رهايي از آن است.
يکي از شاعران برجسته معاصر ايران، که خلاقيت و آفرينندگي را با پژوهش و تتبع جمع کرده است و هم محافل ادبي و هم جامعه دانشگاهي، او را در زمان حياتش جدي گرفت، مرحوم قيصر امينپور است. مجموعه آثاري چون «گلها همه آفتابگردانند»، «آينههاي ناگهان» و ... به همراه آخرين دفتر شعري «دستور زبان عشق» گواهي بر ارزش آثار اوست که درباره اهميت اين آثار از زواياي مختلف ميتوان سخن گفت. مولف پس از بررسي مجموعه دفترهاي شعري ايشان، ميتواند به جرات ادعا کند قيصر يکي از بزرگترين شاعران دو سه دهه اخير است که به مقوله انسان و مفاهيم مرتبط با آن از جمله درد و رنج بشري توجه کرده و در زندگي هنري و بلکه زندگي اجتماعي، درگير اين مفهوم و واقعيت بوده است. نگارنده در اين مقاله پس از بررسي ابعاد مختلف اين مساله و ماهيت و مفهوم درد و رنج در نظام حاکم بر انديشه و زبان امينپور، مجموعه اشعار او را در چهار بخش معناشناسي، وجودشناسي، غايتشناسي و شان اخلاقي درد و رنج، طبقهبندي، بررسي تحليل کرده است.