از بررسي مجموع اخبار و روايات مربوط به فريدون در منابع باستاني و متون دوران اسلامي، معلوم ميشود که اين پهلوان اژدرکش اساطير ايران، از سه نيرو و قدرت شگفت، يعني «توان رزمي»، «مهارت پزشکي» و «هنر افسونگري و جادو» برخوردار بوده است. از سوي ديگر، به نظر ميرسد معني لفظي نام «فريدون» (که خود صورت تحوليافته واژه اوستايي θraētaona- به شمار ميرود) «دارنده سه نيرو و قدرت» بوده است؛ از اينرو چندان بعيد نيست که بين اين دو مقوله، يعني نيروهاي سه گانه فريدون در روايات و معني لغوي نام او، ارتباطي وجود داشته باشد. بررسي جزييات گزارشهاي مربوط به فريدون در منابع مختلف هندي و ايراني وجود چنين ارتباطي را تاييد ميکند و نشان ميدهد لفظ فريدون، شايد در اصل صفتي بوده است که ايرانيان با آن يل اساطيري خود را به لحاظ داشتن سه نيروي يادشده توصيف ميکردند، اما سپستر در اثر تحول تدريجي اسطوره، صفت مذکور به عنوان اسم علم، جانشين نام اصلي پهلوان (يعني (* θrīta Āθwya شده و براي ناميدن او به کار رفته است.
دگردیسی از مهمترین عناصر ادبیات، به ویژه ادبیات حماسی و اسطورهای، به شمار میرود. یکی از انواع آن، «دگردیسی تشرّفی» است که در شاهنامه جلوههای مختلفی دارد. داستان «اندر آزمون کردن شاه آفریدون پسران را به ناشناس» جلوه بارزی از این نوع دگردیسی است که در آن، فریدون به هیئت «اژدها» درمیآید. در این مقاله این داستان از منظر ادبیات تطبیقی و پیوند شعر و نگارگری تحلیل میشود. مصوّرسازی دگردیسی تشرّفی، ازخلّاقانهترین الهامات تصویری برگرفته از متن شاهنامه است که در این پژوهش به تحلیل نگارههایی از روایت یاد شده میپردازیم. به منظور تحلیل متون تصویری منتخب، پس از اشاره به متن کلامی روایت و چرایی دگردیسی موقتی فریدون به اژدها، به تحلیلریخت شناسانه نگارهها در مکتبهای مختلف نگارگری و نیز بررسی دخل وتصرف نگارگر در انتقال روایت از نظام کلامی به تصویری اشاره شده است. روش انجام پژوهش، روش توصیفی ـ تحلیلی و پژوهش بینارشتهای در قلمرو ادبیات تطبیقی است. نتایج پژوهش نشان میدهد که دگردیسی در نگارههای منتخب، دارای کارکرد آزمونی و درجهت تشرّف به مقام شهریاری، مردانگی و همسرداری با درونمایه اژدهاکشی صورت پذیرفته و جلوه پیوند آیین تشرّف و دگردیسی است که با نشانههایی در نگاره مبنی بر مجازی بودن اژدها و برگزاری آیین تشرّف نیز قابل اثبات است، امّا درک دگردیسی تنها با رجوع به پیش متن کلامی ممکن است.
در اين جستار از طريق مقايسه عناصر ساختاري اسطوره مزدايي آفرينش با داستان ضحاک از شاهنامه، به اثبات اين فرضيه پرداخته شده است که داستان ضحاک در حقيقت الگوبرداري مجددي از اسطوره آفرينش است. در راستاي اين هدف، نخست خلاصهاي از اسطوره آفرينش در قالب تقسيمبندي سهگانهاي روايت و پس از آن با تقسيم داستان ضحاک به سه پاره مشخص، اين نتيجه مطرح شده است که برشهاي سه گانه داستان ضحاک بر سه دوره سه هزارساله مورد بحث قابل تطبيق است و زروان، اهريمن، اورمزد و کنشهاي آنها به ترتيب در قالب شخصيتها و کردارهاي داستاني جمشيد، ضحاک و فريدون بازآفريني شدهاند.
در بند ششم از یشت هشتم، ضمن تمثیلی شاعرانه، تازش و حرکت تند و تیز تیشتر به جانب دریای فراخکرد به سرعت و شتاب تیری پران در هوا تشبیه شده است که آرش شیواتیر، بهترین تیرانداز ایرانیان، از کوه اریوخشوث به کوه خونونت انداخت. در ادامه این تمثیل در بند 7ف که مطالب آن به گونهای حمایت و یاوری اهورامزدا و ایزدمهر و دیگر آفریدههای اهورایی را از تیر آرشی حکایت میکند، عبارتی آمده است که محققان اوستا درباره تغییر و گزارش آن متفقالقول نیستند.
يکي از مسائل مهم و اساسي در تصحيح متنهاي کهن فارسي که همواره بايد مورد توجه قرار گيرد، شناسايي ضبطهاي کهن کاذب در دستنويسهاست که گاه به خاطر ريخت کاملا فريبنده خود، مصحح را از تشخيص ضبط اصلي باز ميدارند. ضبط «مر ين» در مصراع ثاني بيت نخست از ابيات: اگر کشته گشتي تو در چنگ اوي مر ين گرز و اين مغفر کينه جوي چگونه کشيدي به مازندران کمند و کمان، تير و گرز گران در شاهنامه فردوسي، يکي از اين ضبطهاي به ظاهر کهن است که از ميان دوازده دستنويس اصلي مورد استفاده آقاي دکتر خالقي مطلق در تصحيح دفتر دوم، فقط در دستنويس فلورانس آمده و به عنوان قرائت دشوار به متن برده شده است، در حالي که در يازده دستنويس اصلي ديگر (به علاوه در دستنويس سن ژوزف) به جاي «مر ين» ضبط «من اين» آمده است که صحت و اصالت آن را شواهد و قراين متعددي تاييد ميکنند که در حد امکان در مقاله حاضر گزارش شدهاند.