سطورههای سراسر دنیا شباهتهای زیادی با هم دارند؛ به همین دلیل اغلب اسطورههای جهان را میتوان ذیل چند الگو جمع و طبقهبندی کرد. آیینهای رایج در جامعه از حوزههاییاند که در آنها میتوان به دنبال اسطورهها گشت، و بعد از شناختِ جنبههای اساطیری، آنها را با هم مقایسه کرد. آیینهای نوروزی ایران ـ که شکلهای مختلفی در سراسر کشور دارند ـ رسوباتی از چندین اسطوره در خود نهان دارند که یکی از آنها اسطوره باروری و ایزد نباتی است. این اسطوره در ایران نمودهای بسیاری دارد که «سیاوش» یکی از آنهاست. نگارنده بر این باور است که در آیین «عروسگولی» گیلانی، نشانهها و عناصری هست که در اسطورههای باروری سایر ملتها گزارش شده است، یعنی این نشانهها احتمال این را که عروسگولی یک اسطوره باروری است، تقویت میکند و ضرورت پزوهش بیشتر درباره آن را آشکار میکند. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اسطوره باروری، و آیین عروسگولی در ایران، دو نمونه مصری و یونانی اسطوره باروری و یک نمونه عروسگولی غیرگیلانی با عروسگولی گیلانی مقایسه شود. نشانهشناسی اسطوره باروری و عروس گولی، تطبیق و بررسی نشانهها با هم، ذکر ویژگیهای ایزد نبات در اساطیر ایرانی، و مقایسه عروسگولی با رپیهوین و سیاوش از بحثهای دیگر مقاله است.
این فرهنگ هدفی خاص دارد و به همین دلیل همچون واژهنامه و فرهنگ لغات معمول نیست که مجموعه تعاریف باشد، بلکه طبعا برای شکستن چارچوبهای ثابت و گردآوردن کرانهها در یک بینش است. شبیه است به تیری که پرواز میکند و پرواز نمیکند، ساکن است و فرار بدیهی است و رسوخناپذیر. کلمات برای القای مفهوم یا مفاهیم یک نماد، حتی الوجودند؛ اما قادر نیستند تمام ارزشهای آن را بیان کنند. این فرهنگ فقط برای آن است که رابطه میان تصاویر، نظرها، باورها و عواطف را توصیف کند. فرهنگی دربرگیرنده 1200 واژه که از نظر نمادین تفسیر شدهاند. با اینکه برخی مداخل بسط یافته، اما به هیچوجه مدعی کمال نیست. درباره هریک از نمادهای مهم کتابهای کاملی نوشته شده و هر یک از کتابها کتابشناسی مفصلی دربردارند. اما در این فرهنگ تفسیرهایی برگزیده شده که مطمئنترین و اساسیترین و در عین حال اشارتگر است؛ زیرا به خواننده امکان میدهد تا کشف کند و مفاهیم جدیدی را دریابد.
این فرهنگ هدفی خاص دارد و به همین دلیل همچون واژهنامه و فرهنگ لغات معمول نیست که مجموعه تعاریف باشد، بلکه طبعا برای شکستن چارچوبهای ثابت و گردآوردن کرانهها در یک بینش است. شبیه است به تیری که پرواز میکند و پرواز نمیکند، ساکن است و فرار بدیهی است و رسوخناپذیر. کلمات برای القای مفهوم یا مفاهیم یک نماد، حتی الوجودند؛ اما قادر نیستند تمام ارزشهای آن را بیان کنند. این فرهنگ فقط برای آن است که رابطه میان تصاویر، نظرها، باورها و عواطف را توصیف کند. فرهنگی دربرگیرنده 1200 واژه که از نظر نمادین تفسیر شدهاند. با اینکه برخی مداخل بسط یافته، اما به هیچوجه مدعی کمال نیست. درباره هریک از نمادهای مهم کتابهای کاملی نوشته شده و هر یک از کتابها کتابشناسی مفصلی دربردارند. اما در این فرهنگ تفسیرهایی برگزیده شده که مطمئنترین و اساسیترین و در عین حال اشارتگر است؛ زیرا به خواننده امکان میدهد تا کشف کند و مفاهیم جدیدی را دریابد.
این کتاب دربردارنده نه گونه از گویشهای تاتی، تالشی و گیلکی است و در آن سه گونه از هر گویش، ضمن توصیف، نخست با همدیگر و در ادامه با گویشهای دیگر و در آخر با زبانهای ایرانی باستان و ایرانی دوره میانه مقایسه شدهاند. حاصل تحقیق نشان از آن دارد که این سه گویش، در بخش فعل بسیار نزدیک به همدیگر هستند؛ یعنی شباهتهای ساخت فعل آنها بسیار و تفاوتشان اندک است. گویش تاتی بیش از تالشی و گویش تالشی بیش از گیلکی ویژگیهای کهن زبانی را حفظ کردهاند و گیلکی ضمن حفظ ویژگیهای فراوان کهن، به دلایل مختلف بیش از دو گویش دیگر تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته است.
گويشهاي ايراني که گاه همپاي زبان فارسي و گاه بيش از زبان فارسي قدمت دارند، ذخايري هستند که با گذشت ساليان دراز ميتوان از دل آنها به فرهنگ غني و پربار ايراني دست يافت و با شناخت هر چه بيشتر اين گويشها ميتوان به شناخت بيشتر زبان فارسي و باروري آن کمک فراواني نمود؛ اما گاه پراکندگي و کمبود منابع در زمينه تعداد کثيري از گويشهاي ايراني نو باعث شده است که نتوان آن چنان که شايسته است درباره آنها نظر داد و به تحليل و طبقهبندي آنها پرداخت و بدان خاطر بايد از هرگونه مواد و پيکره زباني به دست آمده از چنين گويشهايي استقبال کرد. گويش تاتي که در زمينه ارتباطش با زبان آذري و زبانهاي ديگر ايراني، نظرات بسياري ذکر شده، از گويشهايي است که گونههاي فراواني دارد و يکي از آنها تاتي کلاسور (kalāsur) از گويشهاي تاتي آذريايجان است. آنچه از اين گويش در دست داريم، دو مقاله از آقاي احمد اصغري است که در شمارههاي قبلي نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني تبريز چاپ شده بود. بنا به اهميت اين گويش در حال فراموشي و نيز بنا به اين دليل که از اين گويش، مواد زباني قابل اعتماد ديگري در دست نداريم، نگارنده در اين مقاله به بررسي و تحليل آن گويش پرداخته است. آنچه در اين مقاله آمده تحليل مواد قبلي و استخراج ويژگيهاي ديگر گويش تاتي کلاسور از روي مواد زباني ارائه شده است که در دو بخش تنظيم شده است: 1ـ تحليل و بررسي تحقيق قبلي، 2ـ ويژگيهاي ديگر زباني تاتي کلاسور. در بخش دوم مقاله، سعي نويسنده بر آن بوده ضمن برشمردن ويژگيهاي زباني تاتي کلاسور، با گويشهاي تالشي و تاتي خلخال نيز به طور تطبيقي مقايسه شود.