در این اثر، نگرش و دیدگاههای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیانهای فکری و معرفتهای عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان میکند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.
کتاب حاضر نظریات تمام مکاتب مختلف جهان و فلاسفه ای را که در زمینه ارائه مدل انسان کامل سخن گفته اند، بررسی نموده و بالاخره در درس ششم انسان کامل از دیدگاه: نیچه - مارکس - اریک فروم (اومانیسم و ماتریالیسم جدید) ارائه گردیده است.
حکایت شیر و گاو در کلیله و دمنه زیباییهای ادبی فراوانی دارد که با نقدها و خوانشهای نو، میتوان عوامل هنری و تأثیر آن را در جامعه مخاطبان روشن کرد. تحلیل اساطیری یکی از این شیوههاست که نشاندهنده برجستگیهای ویژه این حکایت است. در این پژوهش با استفاده از نظریه «یونگ» درباره کهنالگوها و نمادها و تلفیق آن با نظریه «نورتروپ فرای» در مورد میتوسهای شکلدهنده اثر ادبی، حکایت شیر و گاو تحلیل شد. به این منظور پس از ذکر چارچوب نظری و روش، نمادها و کهنالگوهای بخشهای مختلف این حکایت با تحلیلی اسطورهای شکافته و بررسی شد و سپس ارتباط آنها با میتوسِ شکلدهنده آن بخش از حکایت بیان شد. در پایان روشن شد که این حکایات دارای سه بخش ساختاری شامل زمینه، گرهافکنی و گرهگشایی است که منطبق با میتوسهای تابستان، زمستان و بهار است که به ترتیب نشاندهنده انواع ادبی رُمانس، آیرونی و کمدی است.
روایتهای شاهنامه به ویژه در قسمت پهلوانی دارای ساختاری مشابه است که از اصلی اسطورهای در شیوه روایت پیروی میکند. شخصیتها، کنشها و ترتیب وقایع در این روایات به طور فراوانی همساز و همگام با بخشهای روایت آنها است. در این مقاله کوشش شد خوانشی نو با تکیه بر کهن الگوها و نمادهای نظریّه یونگ و تلفیق آن با نظرِ نورتروپ فرای درباره میتوسهای شکلدهنده اثر ادبی، در بافت روایت منظومِ "حمله کیکاوس به مازندران" در شاهنامه فردوسی ارائه شود. به همین سبب نمادهای اسطورهای این حکایت بررسی و مفاهیم آن به استناد بیان شد، سپس نقش این نمادها در پیرفتِ بخشهای مختلف حکایت در ارتباط با میتوسهای فرای بیان شد. در پایان روشن شد روایت مذکور داری سه بخش ساختاری است که بیانگرِ میتوسهای تابستان، زمستان و بهار در نظریه نورتروپ فرای است و نمادها و کهن الگوهای هر بخش در خدمت ساختار میتوس همان بخش هستند. چنین رویکردی در دیگر روایتهای شاهنامه هم چون حمله کیکاوس به هاماوران هم به روشنی قابل مشاهده است.