صدرالمتالهين مساله اتحاد عاقل و معقول را از جمله پيچيده‌ترين مباحث فلسفي مي‌داند که تا زمان وي براي هيچ يک از فلاسفه پيشين منقع نشده است. وي با تمسک به قاعده تضايف و دلايل ديگر، آن را برهاني کرده است. اصل اين مسله از فرفوريوس اسکندراني است. ابن سينا در کتاب «شفا» و «اشارات» خود به شدت با آن مخالفت کرده است. بعد از صدرالمتالهين نيز کساني مانند حاج ملاهادي سبزواري و ديگران استدلال‌هاي صدرالمتالهين را مورد مناقشه قرار داده‌اند. در اين مقاله ضمن تحليل مفردات مساله به بررسي براهين و اشکالات وارد بر آن پرداخته شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

5835f85b48203.PNG

رساله عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق)

نجم‌الدین رازی

شیخ نجم‌الدین رازی (573 – 654 هـ) در کنار آثار عدیده‌ای که درباره مسایل عرفانی دارد، رساله‌ای نیز به نام «عشق و عقل» یا «معیار الصدق فی مصداق العشق» دارد که در آن به پرسش‌های یکی از دوستانش پاسخ داده است. این پرسش‌های سه‌گانه عبارتند از: 1. آیا عشق و عقل آنگاه که به کمال خود می‌رسند، تضادی با هم دارند یا نه؟ 2. چرا آنجا که عقل بیشتر و شریف‌تر است، عشق نیز ثابت‌تر و ظریف‌تر است (با عنایت به وجود سید کائنات)؟ 3. آیا می‌توان گفت که عقل نه یک قسم، که شامل همه موجودات و محیط بر همه اقسام وجود است؟ مؤلف پس از تحریر محل نزاع و توجه دادن به معانی مشترک «عقل»، محدوده فعالیت‌های آن را مشخص می‌سازد و ساحت عشق را بسی فراتر از تنگنای عقل، معرفی می‌کند. آنگاه نسبت میان عقل بیشتر و عشق ظریف‌تر را با چشمداشتی به پیامبر اکرم (ص) برمی‌رسد و سپس به مخالفت عقلانی با نظریه وحدت عقل و عاقل و معقول می‌پردازد. وی در این رساله بر آن بوده تا در مقام بحث عقلانی (درباره موضوع مورد پرسش) به شیوه متكلمان و فلاسفه بحث كند و در مقام درك شهودی و بیان مكاشفات نیز همچون عارفی فلسفه‌ستیز و طبعا با بهره‌گیری از واژگانی سرشار از استعاره و كنایه و تمثیل، جانب عشق را پاس داشته باشد.

5818fbc8c717d.PNG

جهان‌‌بيني سنايي

محمدحسن حائری

سنايي غزنوي از شاعراني است که با جهان‌بيني حکيمانه و ديدگاه عارفانه خود درباره خلقت عالم و نقد نظريه‌هاي عرضه شده در اين مفهوم، گام در عرصه سخنوري نهاده است. بي‌ترديد شناخت جهان‌بيني وي ما را در دريافت انديشه‌هاي ديني و اجتماعي و درک مفاهيم شاعرانه وي ياري مي‌کند. در اين نوشته ضمن اشاره به ديدگاه‌ها و مکتب‌ها و نحله هاي فکري و اجتماعي از جمله انديشه‌هاي زردشت، ماني، مزدک، ارسطو (Aristotle)، افلاطون (Plato) و باورهاي خردورزانه ابن‎سينا، فارابي و ناصرخسرو، به بيان نظريه سنايي پرداخته شده و با توجه به آثار وي، ديدگاه او در اين موضوع کاويده شده و با ديگر نظريه‌ها به سنجش در آمده است.