«اگزیستانسیالیسم»جریانی فکری ـ فلسفی است که انسان را محور هستی می‌داند و از این لحاظ نوعی «اومانیسم» است. این مقاله به بررسی‌ بخش‌هایی از شاهنامه از منظر فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر می‌پردازد؛ فلسفه‌ای که معتقد به «اصالت بشر» است. فلسفه «اصالت بشر» ی سارتر شاهنامه را که صحنه نبرد خیر و شر و اهورا و اهریمن است و بشر تنها، تماشاگر این نبرد به چالش می‌کشد و این دو نیرو را درهم می‌شکند و قدرت سوم و برتری را که «انسان» است، بر سر کار می‌آورد. فلسفه سارتر شاهنامه‌ای را که کوشش آدمی را در سرنوشت خود بی‌تأثیر می‌داند و انسان را چونان بازیچه‌ای در دست سرنوشت می‌انگارد، مردود می‌داند. او «انسان» را تنها سازنده سرنوشت خود می‌داند. در فلسفه سارتر، هیچ‌کس «قهرمان» یا «زبون»(ضد قهرمان) زاده نمی‌شود اما در شاهنامه همه قهرمانان، قهرمان و همه زبونان، زبون زاده می‌شوند. «انتخاب» و «دلهره» از کلمات کلیدی فلسفه سارتر است. سارتر، قهرمانان داستان‌های‌ خود را همیشه در موقعیت «انتخاب» و «دلهره» قرار می‌دهد. موقعیتی که‌ قهرمانان شاهنامه بارها و بارها ـ در داستان‌هایی چون رستم و سهراب، رستم‌ و اسفندیار، سیاووش و... ـ در آن قرار گرفته‌اند. به‌طور کلی فلسفه سارتر در اصول خود با شاهنامه مخالف است و در برخی جزئیات همگام با آن.

منابع مشابه بیشتر ...

64d2447b34ebe.jpg

معمای شاهنامه - جلد اول (باستان شناسی و داستان شناسی شاهنامه)

سیامک وکیلی

ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستان‌شناسانه و روان‌شناسانه درباره‌ی شخصیت‌ها و فضای اجتماعی و سیاسی داستان‌های "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگی‌های ساختی، زبان شناسی، جهان‌بینی و مانند این‌ها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که می‌توان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدست‌اند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهان‌بینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیاده‌خواهی اساس جهان‌بینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیاده‌خواهی اساس جهان‌بینی نویسنده را می‌سازد؛ ..... بر این اساس می‌توان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخش‌بندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامه‌ی اصلی نامیده می‌شود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهاده‌ایم. شاهنامه‌ی افزوده نوشته‌ی فردوسی است؛ اما شاهنامه‌ی اصلی نویسنده‌ی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشته‌ی یک تن نیست به اثبات برساند".

608e691f194eb.png

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی (متن کامل چهار کتاب اصلی و سه داستان الحاقی با مقابله و تصحیح از روی مشهورترین نسخه‌ها)

ابوالقاسم فردوسی

شاهنامه فردوسی بزرگ‌ترین منظومه حماسی و تاریخی ایران و در شمار عظیم‌ترین و زیباترین آثار حماسی ملل عالم است. از شاهنامه افزون بر نسخ خطی گرانبها، چاپ‌های مختلفی در دست است. این نسخه با حروف متناسب، تصاویر متعدد با فهرست کامل مندرجات و فرهنگ لغات و مزایای دیگر مهیا شده است. در آغاز کتاب نیز مقدمه طبع معروف امیر بهادر در شرح احوال فردوسی که محتوی مقدمه بایسنقری مشهور به مقدمه جدید شاهنامه است و هجونامه معروف فردوسی درباره سلطان محمود و تاریخ و ترجمه سلطان محمود سبکتکین آورده شده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58ad13afdffd7.PNG

امید و ناامیدی در بوف کور؛ تحلیل مفاهیم انتزاعی بوف کور براساس نظریه استعاره مفهومی

ابوالقاسم قوام

با وجود اختلاف نظرهای مختلف و متعدد مفسران و منتقدان بوف کور، می‌توان گفت همه آنها بر این قول اتفاق نظر داشته‌اند که دو پاره بوف کور به نوعی تکرار یکدیگرند. علاوه بر این، می‌شود گفت تقریبا قریب به اتفاق اکثر این شرح‌ها با استفاده از نقد روان‌شناختی به تحلیل اثر پرداخته‌اند. در حالی که نگارندگان با عنایت به دو نکته یادشده تلاش کرده‌اند با تحلیل استعاره‌های مفهومی‌ای که هدایت در این دو قسمت به کار برده، از طریق «نظریه استعاره مفهومی» فراتر از استدلال‌های روان‌شناسانه‌ای که ناقدان این اثر داشته‌اند به کشف شباهت‌ها و تفاوت‌های این د قسمت بپردازند تا در نهایت به نگاهی جدیدتر و متفاوت با آنچه تاکنون ذکر شده، دست یابند و ثابت کنند که هدایت با وجود کاربرد شباهت‌های فراوان در این در پاره، بینش‌های متفاوتی را در هر یک دنبال می‌کرده است.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله
58a0900c5a7ba.PNG

نقش‌هاي روايت‌شنو در مثنوي

ابوالقاسم قوام

روايت‌شنو يكي از چهار نقش اصلي در روايت (نويسنده واقعي، خواننده واقعي، راوي و روايت‌شنو) است؛ از اين‌رو آگاهي از آن به شناخت ويژگي‌هاي متن روايي منجر مي‌شود. پرسش مقاله حاضر اين است كه تاثير علايق و واکنش‌هاي مخاطب در بسط داستان و نحوه گسترش پيرنگ چگونه است؟ و روايت‌شنو چه نقش‌هاي ديگري در روايت دارد؟ روايت‌شنو در مثنوي بسيار آشکار است؛ راوي مستقيم او را مورد خطاب قرار مي‌دهد و مخاطبي است که اقتدار دارد و از راه نظرها و پاسخ‌‌هاي واقعي ادراک مي‌شود. بنابراين، نقشي تعيين‌كننده در روايت دارد تا جايي كه سوال‌ها، پاسخ‌ها و کنش‌هايش حتي مي‌تواند مسير پيرنگ را تغيير دهد. به طور كلي، چهار نقش منحصربه‌فرد و مهم را مي‌توان براي روايت‌شنوي مثنوي برشمرد كه در اين مقاله به بررسي اين نقش‌ها مي‌پردازيم.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله