نقد اسطوره‌اي، يكي از رويكردهاي اصلي نقد ادبي معاصر است كه بر شالوده يافته‌هاي علوم روان‌شناسي، انسان‌شناسي و تاريخ تمدن به وجود آمده، به ويژه بيشترين تاثيرات را از نظريات يونگ درباره «ناخودآگاه جمعي» و «كهن الگو»ها پذيرفته است که از روان‌شناسي او با روان‌کاوي تحليلي و از روش تحليل او از اساطير، با عنوان «اسطوره‌شناسي تحليلي» ياد مي‌کنند. در اين جستار، با اين رويكرد، به بررسي نمادينگي عنصر آتش پرداخته شده است. فرض ضديت جوهري و وحدت نهايي ميان عناصر متضاد، نتيجه فرافكني محتويات ناخودآگاه در موضوعات بيروني، در جهت غلبه بر طبيعت است و در اين ميان، آخشيج آتش صاحب نقش‌هايي شده است كه در اساطير و ادب جهان و از جمله شاهنامه فردوسي نمود دارد و آنها را مي‌توان در دو بخش تقسيم‌بندي كرد: در اين اساطير، عنصر آتش ـ به عنوان آخشيج فرازين و واسطه ميان آسمان و زمين ـ از يك سو، نمادي از ظهور و تجلي ملكوت معنا در عالم مادي و مظهري از طبيعت روحاني است و در سويه متقابل خود، مظهري از قهر و خشم و شكوه عالم لاهوت (آتش دوزخ) و مرحله‌اي هراسناك از سوختن و گداختن است كه گذر از آن (آزمون آتش)، مرحله‌اي از تشرف و عروج به مقامي بالاتر را درخود نمادينه كرده است.

منابع مشابه بیشتر ...

64d2447b34ebe.jpg

معمای شاهنامه - جلد اول (باستان شناسی و داستان شناسی شاهنامه)

سیامک وکیلی

ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستان‌شناسانه و روان‌شناسانه درباره‌ی شخصیت‌ها و فضای اجتماعی و سیاسی داستان‌های "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگی‌های ساختی، زبان شناسی، جهان‌بینی و مانند این‌ها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که می‌توان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدست‌اند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهان‌بینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیاده‌خواهی اساس جهان‌بینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیاده‌خواهی اساس جهان‌بینی نویسنده را می‌سازد؛ ..... بر این اساس می‌توان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخش‌بندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامه‌ی اصلی نامیده می‌شود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهاده‌ایم. شاهنامه‌ی افزوده نوشته‌ی فردوسی است؛ اما شاهنامه‌ی اصلی نویسنده‌ی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشته‌ی یک تن نیست به اثبات برساند".

64888db2b16e9.jpg

بررسی و تحلیل ویژگیهای ساختاری و تصویری هفت خان رستم در نگاره های سنتی ایران

غلامرضا حسنی

در این کتاب سعی شده است به این ارتباط پرداخته و در دو بخش ادبی و هنری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه بحث اصلی درباره هفت خان رستم می باشد. بعد از معرفی شاهنامه صحبت را به بررسی حماسه و اسطوره کشانیده و سپس به بیان چگونگی حماسه هفت خان رستم پرداخته و در انتهای این بخش ویژگیهای تصویری شاهنامه مورد بررسی اجمالی قرار داده شده است. در بخش دوم کتاب با مقدمه صورنگاری اولین شاهنامه ها به ویژگی های نگارگری ایرانی و ارتباط آن با ادبیات پرداخته و بالاخره در انتها در سه بخش به بررسی مکاتب هنر ایران یعنی مصور سازی شاهنامه، نقاشی روی کاشی، نقاشی قهوه خانه ای و تحلیل تعدادی از آثار باقی مانده پرداخته و سرانجام با آوردن تصاویر موجود نتیجه¬گیری شده است. در بحث تحلیل آثار، در بعضی موارد با توجه به مفصل بودن توضیح و تفسیر هر مکتب و ارتباط تحلیل های کلی آن با تفسیر تصویر از اضافه گویی در تحلیل شخصی درباره برخی از تصاویر خودداری شده است

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5833f7a9a8d9e.PNG

تحليل نمادينگي عناصر خاک و باد در اساطير و شاهنامه فردوسي بر اساس نقد اسطوره‌اي

فرزاد قائمی

در اين جستار بر اساس نقد اسطوره‌شناختي به بررسي نمادينگي عناصر متضاد چهارگانه در اساطير، به ويژه اسطوره‌هاي خاک و باد و مشاهده تبلور آن در شاهنامه فردوسي پرداخته‌ايم. تجسم ضديت جوهري و وحدت نهايي ميان عناصر متضاد، از فرافکني محتويات ناخودآگاه در موضوعات بيروني، در جهت غلبه بر طبيعت منتج شده است که در اين ميان، هر آخشيج صاحب نقش‌هايي شده است که در اساطير جهان، از جمله شاهنامه عموميت دارد. در اساطير، خاک ماده اوليه تشکيل‌دهنده حيات مادي و زندگي جسماني انسان، و همچنين بستري براي مرگ و اضمحلال و پايان حيات گيتيانه او به شمار آمده است و باد نمادي از خشم طبيعت و بروز اختلال در تعادل ميان طبايع است که بارزترين نمودهاي آن را در اسطوره توفان (در تلفيق با آخشيج آب) و ديو باد مي‌توان جستجو کرد.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله
5809c49f08f09.PNG

بررسي تحليلي نخستين مصراع شاهنامه در مطابقت با باورهاي فلسفي باستان و حکمت خسرواني

فرزاد قائمی

شاهنامه فردوسي روحي يکتاپرستانه دارد و سطوح ديني، آييني و اساطيري موثر در ژرف ساخت‌روايي آن در طول تاريخ دچار «اسطوره‌زدايي» شده است، اما با شيوه‌هاي تحليلي مي‌توان بازمانده‌هاي بسياري از باورهاي کهن را هم در سطوح نمادين روايات و هم در زبان و تعابير و تصاوير فردوسي بازجست. يکي از مهم‌ترين بخش‌هاي شاهنامه که نشانه‌هاي يک بنيادشناسي الهي را در آن مي‌توان يافت، «خردنامه» ديباچه کتاب و معروف‌ترين عبارت آن، يعني مصراع نخست آن («به نام خداوند جان و خرد») است. در اين جستار، با استفاده از رهيافت‌هاي زباني و معنايي و به ياري استدلال‌هاي ريشه‌شناختي و تفسير فلسفي، اين موضوع بررسي شده است که اين مصراع ـ علاوه بر نمايش باورهاي کهن حکمت مشايي که «عقل» و «نفس» کلي را دو مولود آغازين «احد» مي‌داند ـ مي‌تواند تفسيري ديگر از هويت فلسفي خداي يگانه در حکمت خسرواني را که «جان بخشي» و «خردبخشي» دو شاخصه اصلي معرفت‌شناسي الهي آن را تشکيل داده است، نمادينه کرده باشد.

مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی
مقاله