خواب و رؤيا، يكي از دادههاي الهي است كه همواره در پردهاي از رمز و راز نهفته شده و ذهن آدمی را به خود مشغول ساخته است. پديدهاي كه همیشه حيرتانگيز و شگفتيساز بوده و گاه همین حيرت و سرگرداني، شناخت دادار يكتا را براي ما به همراه داشته است: ني چنان حيران كه پشتش سوي اوست بل چنين حيران و غرق و مست دوست (مولوي، 139:1382) هر گروه با جهانبيني متفاوت خويش به اين قلمرو نگريسته، فرضيههايي را براي پاسخ به پرسشهاي خويش طرح كردهاند؛ به گونهاي كه از هر زاويهاي كه به رؤيا نگريسته شود، تعريف متفاوتي پيدا میكند. بدين روي، تعريف رويا از ديدگاه اديان گوناگون، روانشناسان، فيلسوفان و عرفا يكسان نخواهد بود و تاكنون نيز نتوانستهاند درمورد چگونگي رؤيا و چند و چون آن به يک انديشه يكسان برسند و شايد هرگز نتوان در اين زمینه به پاسخي روشن و آشكار رسيد. بنابراين ارایه پاسخي دقيقي و روشن درمورد ماهيت و چگونگي خواب و رويا، كاري بسيار سخت و دشوار است. عرفا اين روشندلان آگاه كه از آبشخورهاي ناب فرهنگ ايراني و انديشههاي اسلامی بهره جستهاند از رويا به فراواني در آثار خود استفاده كردهاند و اين پديده، نمود ويژهاي در آثار ايشان داشته است. در اين پژوهش برآنيم تا با توجه به انديشههاي قرآني در زمینه خواب و رويا، زمینه هاي پيوند آن را در میان اشعار مولانا با تاكيد بر كتاب مثنوي معنوي بسنجيم.
حاج ملا سلطان محمد گنابادی (1251 – 1327 قمری) ملقّب به سلطانعلیشاه قطب سلسله دراویش نعمتاللهی گنابادی بود که در محضر ملاهادی سبزواری به تحصیل حکمت مشاء و حکمت اشراق پرداخت. کتاب تنبیه النائمین را برحسب خواهش آقای حسینعلی موثق السلطان تألیف نمود که با محوریت خواب به اثبات عوالم ماوراءالطبیعه و تجرد و بقاء روح می پردازد و حاوی مطالب و رموز فلسفی و عرفانی است. این کتاب مشتمل بر مقدمه ای در بیان حقیقت خواب و کیفیت رؤیا و چهارده باب است که برخی از آن ها عبارتند از: در بیان دلالت خواب بر وجود صانعی حکیم، در بیان بودن خواب نمونه مرگ و رؤیای صادقه نمونه حشر و حساب، در بیان دلالت رؤیای صادقه بر عالمی دیگر، در دلالت آن بر تجرد خیال و قوای باطنیه و ... کتاب پیش رو که به اهتمام سلطان حسین تنابنده گنابادی آماده گردیده، رساله خواب مغناطیسی سلطان محمد را در پیوست دارد که به درخواست یکی از پیروان مرقوم نموده است. چاپ سوم این کتاب در سال 1357 در دسترس مشتاقان قرار گرفت.
یکی از مباحثی که در ادبیات، امروزه مورد توجه قرار دارد، مبحث آرکی تایپ است. این بحث به وسیله کارل گوستاو یونگ و مکتب مردمشناسی تطبیقی دانشگاه شیکاگو مطرح گردید و در ادبیات راه یافته است. ناقدان ادبی ضمن مطرح کردن مباحثی از قبیل آنیما، آنیمو، سایه، نقاب، تاریکی، شب، آب، دایره، اعداد و... به کندوکاو ضمیر ناخودآگاه جمعی راه یافته و به تحلیل و نقد و بررسی هر اثر و خالق آن میپردازند. بدیهی است تاریکی شب نیز چونان دیگر آرکیتایپها، نمادها و سمبلهای گوناگونی را دربرمیگیرد که بعضی از این نمادها بوسیله ناخودآگاهی جمعی در ذهن شاعران و نویسندگان مشترک میباشد. از اینرو در این مقاله ضمن بررسی نمادهای سیاهی و تاریکی شب، به واکاوی و تطبیق نمادهای خاص این آرکیتایپ در میان اشعار سهراب سپهری و رابیندرانات تاگور پرداخته شده است.
خواب و رويا يكي از رازناكترين و پيچيدهترين پديدههاي عالم هستي است كه هنوز سخن فرجامين درباره آن گفته نشده است. از سوي ديگر، اين پديده با همه رازناكي و پيچيدگياش، كاربردي ژرف در فرهنگ ايراني يافته است، به گونهاي كه در سراسر زندگي اين قوم ميتوان نمودي از خواب و رويا را مشاهده كرد. از آنجا كه شاهنامه آيينه تمام نماي فرهنگ ايراني در درازناي تاريخ اين ملت است، در اين جستار، بازتاب اين پديده (خواب و رويا) بر پايه كتاب ورجاوند و گرانسنگ شاهنامه بررسي شده است.