استفاده روزافزون از تلفن همراه در جامعه امروز، با توجه به امکاناتی که خدمات آن در اختیار میگذارد، ارتباطات فردی و کلامی ما را دگرگون کرده است. ارزانی نسبی خدمات پیام کوتاه نسبت به مکالمات، در کنار امکان ارسال گروهی پیام به تعداد زیاد باعث شده است که فرهنگ جدیدی در استفاده از پیام کوتاه بهویژه در میان جوانان پدید آید و تلفن همراه عملا به رسانهای مکتوب مبدل شود. این پژوهش با توجه به اهمیت این شیوه نوین ارتباطی، به بررسی یکی از مهمترین کارکردهای استفاده از پیام کوتاه یعنی طنزهای ارسالی میپردازد و عوامل اصلی ایجاد طنز را بررسی میکند. هدف آن است که رایجترین کاربردهای طنز و گرایشهای غالب ناظر بر شکلگیری اینگونه شوخیها از منظر تجزیهوتحلیل کلام بررسی شود. نویسندگان با بررسی دادههای موجود دریافتند که در شمار بیشتری از پیامکهای ارسالی اصول همکاری گرایس به صور مختلفی نقض شدهاند.
کتاب چگونه فکاهی نویس شدم تالیف لئونید لنچ در مورد سرگذشت او و مسیر نویسندگی اوست از زبان خودش. کتاب در سال 1352 توسط حبیبیان ترجمه و در انتشارات توپ منتشر شده است
در رابطه با تعاریف طنز و کسانی که در تاریخ ادبیات ایران تاثیر به سزایی در طنزنویسی داشتهاند مطلبها نوشته شده است. اما در رابطه با حلاج و نقش او در این رابطه و مواردی همچون فرهنگ عامه و تمثیل و مثل، متاسفانه کمتر نوشته شده است که این مقاله به اجمال در این باره، مطالبی را مورد بررسی قرار داده است که ابتدا در رابطه تعاریف طنز، آن گاه از حلاج و عاقبت او در زمان حکومت عباسیان و نقش او در طنز و مثالها و فرهنگ عامه و موسیقی خواهیم داد.
زبان مازندرانی (که به «تبری [تبری]» هم مشهور است)، از زبانهای ایرانی شمال غربی است که به لحاظ جغرافیایی جزو زبانهای کرانه دریای خزر بهشمار میرود. طبق آما سال 1993 م، 3265000 نفر در ایران به یکی از گویشهای این زبان سخن میگویند (اتنولوگ). قلمرو رواج مازندرانی را میتوان به چهار منطقه زیر تقسیم کرد: 1. شهرهای رامسر، تنکابن، کلاردشت، چالوس و نوشهر؛ 2. آمل، نور و محمود آباد؛ 3. بابل، قائمشهر، سوادکوه و ساری؛ 4. نکا، بهشهر و بندرگز. آنچه در متون زبانشناسی ایرانی تحت نام گویش مازندرانی از آن یاد میشود کل استان مازندران را شامل نمیشود، بلکه عمدتا حوزه جغرافیایی بین گرگان و چالوس را در بر میگیرد. فرهنگ واژگان تبری کاری است در 5 جلد به همراه لوح فشرده.
موضوع این مقاله، بررسی ساختواژه و نظامکارایی دو کلمه شاید و باید به عنوان اصلیترین افعال وجهی در زبان فارسی، و مطالعه سیر تحول کارکرد آنها از فعل اصلی به فعل وجهی است. به منظور تبیین فرایندهای ساختواژی رخ داده در این دو فعل، بحث با اشارهای گذرا به دو فرایند دستوریشدگی و واژگانیشدگی آغاز میشود و ویژگیها و انگیزههای رخداد این دو فرایند مهم مورد بررسی قرار میگیرد. سپس نگاهی به پیشینه مطالعات انجام شده در این حوزه خواهیم داشت که پیشدرآمدی بر بحث اصلی ما درباره این دو فعل خواهد بود. مطاعه جداگانه دو فعل شاید و باید و بررسی ساختواژه آنها از لحاظ همزمانی و درزمانی، با استفاده از متون زبان و ادب فارسی، بخشهای بعدی این پژوهش را تشکیل میدهد.