فرهنگ ايراني که از سدههاي نخست اسلامي وارد زبان و ادبيات عربي شده بود، در قرن چهارم گويي جزئي از فرهنگ عربي شده، در ميان مردم رايج و معمول بود. اين فرهنگ با ابزار زبان انتقال داده شد. بنابراين نفوذ گسترده آن را بايد در آثار نويسندگان ايراني نژاد عربي نويس يافت. ابوحيان توحيدي، دانشمند بزرگ جهان اسلام در قرن چهارم هجري، از جمله اين نويسندگان است که در آثار او نشان ايران فراوان است؛ در کتاب الامتاع و الموانسه وي بيش از صد وام واژه فارسي به چشم ميخورد که از آن ميان تقريبا 22 واژه براي اولين بار در اثر ابوحيان ذکر شده و 21 مورد آن، واژههايي است که در عصر جاهلي وارد زبان عربي شده بود و در اين قرن کاربرد داشت و بيشتر از 57 واژه ديگر، وام واژههاي عصر اسلامي و عباسي ميباشند. کلمات فارسي کتاب در حوزه تمدن مادي قرار دارند و بيشتر مربوط به خوراک، پرندگان، حيوانات و گياهان دارويي ميباشند و بسيار کم نام گل، ابزار موسيقي، بازيها، ابزار مخصوص ساختمان و... در بين آنها به چشم ميخورد. از آنجا که وام واژههاي فارسي بار معنايي خود را دارند، بنابراين هدف از پژوهش در واژههاي معرب، تعيين بارهاي فرهنگي فارسي انتقال يافته به زبان عربي است و بدينگونه با معناشناسي واژهها، نوع فرهنگ تاثيرگذار مشخص ميشود.
ابوسلیمان سجستانی، محمد بن طاهر بن بهرام سجستانی (سیستانی)، مشهور به منطقی، اندیشمند، فیلسوف و عقایدنگار بوده است که در سده ۴ق/۱۰م. زندگی میکرده است. ابوسلیمان بین دوره فارابی و شیخالرئیس ابوعلی سینا میزیستهاست. از تاریخ درست زادروز او آگاهی در دست نیست، حتی ابن ندیم که از شاگردان او بوده نیز زادروز او را نگفتهاست. ابوسلیمان در سیستان به فراگیری دانشهای پایه پرداخت و در بغداد پژوهشهای خود را دربارهٔ فلسفه یونان کامل کرد. ابوسلیمان یکی از مهمترین اندیشمندان دوران اسلامی است. ویژگی بارز او تنها بودن و سرنوشت تیره و تلخ اوست. با وجود این خانه او در بغداد دیدارگاه و جایگاه چند تن از نخبهترین دانشمندان و فرزانگان آن زمان بودهاست. مفاهیم فلسفی که از ابوسلیمان به دست ما رسیدهاست با رایهای نوافلاطونیان پیوند جداناشدنی دارد و به گفته ابوحیان، حاضران مجلس او هم بر سر این گفتهها اتفاق نظر داشتند. از مباحثی که این گروه آن را میپسندیدند، یکی رابطه نفس و بدن بودهاست و دیگری رابطه خدا با جهان. ابوسلیمان در میان رایهای خود گونهای عرفان عقلی را رواج میداد. این حرکت معرفتشناختی با تهذیب اخلاقی آغاز میشده و با اشراق فکری به اوج میرسیدهاست. وی بعضی از رسائل خویش را به نام عضدالدوله دیلمی تألیف نمودهاست. علم و منطق را نزد ابوبشر متی بن یونس منطقی نصرانی و ابوزکریا یحی بن عدی منطقی، تحصیل نمودهاست. از شاگردان وی میتوان به ابوحیان توحیدی حکیم و نویسنده اشاره نمود. جوئل.ل.کرمر از دانشمندان غربی عصر حاضر در کتابی تحت عنوان «فلسفه در عصر رنسانس اسلامی» میگوید: ابوسلیمان سجستانی (سیستانی) نقش بسیار زیادی در انتقال میراث فرهنگی یونان باستان در گستره فرهنگی ایرانی و اسلامی داشتهاست. صوان الحکمه (مهمترین اثر برجای مانده از وی)؛ رساله فی اقتصاص طرق الفاضل؛ کلام فی المنطق؛ تعالیق حکیمه؛ رساله فی المحرک الاول. مهمترین اثر برجای مانده از سجستانی صوان الحکمة نام دارد. این کتاب به معرفی فیلسوفان یونانی و اسلامی و دیدگاههای آنان میپردازد. شگفت آن است که در این متن برگزیده، شرح حال خود ابوسلیمان نیز به چشم میخورد؛ با تعابیری که بر پایه آنها نمیتوان این قسمت را «زندگینامه خود نوشت» بهشمار آورد. بر این اساس، به نظر میرسد این بخش از افزودههای کسی باشد که به تخلیص کتاب اصلی پرداختهاست.
در این کتاب از عواملی که در پیدایش افکار و ادبیات ابوحیان موثر بوده سخن به میان آمده است. از این رو پیش از هر چیز از دوره ادبی و علمی و سیاسی و اقتصادی ابوحیان و تاثیر آن در روحیه و رفتارش مطالبی آورده شده است. پس از آن درباره زندگی و اخلاق و فرهنگ و شخصیت و روابط اجتماعی و بدبختی و دیانت و تصوف و امانت در روایت و اتهام بزندقه و سخن سازی و کتاب سوزیش بحث شده، سپس به تجزیه و تحلیل کتابهایش اقدام و تحقیقی از خصوصیات فکری و فنی وی و مقایسهای بین او و نویسندگان معاصرش انجام گرفته است. در نوشتن این کتاب از سه مصدر استفاده شده است: 1. تالیفات خود ابوحیان که بسیاری از حالات وی و روزگارش را، روشن میسازد. 2. تحقیق و بررسی حالات سیاسی و اجتماعی و علمی و ادبی قرن چهارم که در شخصیت و فرهنگ ابوحیان موثر بوده است. 3. آنچه قدما و معاصران درباره او نوشتهاند.
کتاب «الشعر والشعرای» ابن قتیبه از دیرباز مورد توجه دانشمندان قرار داشته و نظر به قدمت کتاب، صدها مؤلف از آن نقل قول کردهاند. اصل کتاب شامل اخبار شاعران جاهلی و اسلامی تا قرن سوم هجری است. مقدمهای که ابن قتیبه بر آن نگاشته، نحوه ادراک دانشمندان کهن را از شعر و نیز چگونگی نقد ادبی را در آن روزگاران بازگو میکند. این مقدمه از چنان اهمیتی برخوردار است که خاورشناس گودفروا دومونبین به ترجمه و شرح آن دست برد که در این کتاب نیز ترجمه فارسی آن آمده است. در پیشگفتار کتاب نکاتی درباره شعر تازی و مقام شاعر در اجتماع و روشهای مختلف بیان شعری و معانی آن آورده شده و نیز سعی شده که با فراهم آوردن احکامی چند که توسط ابن قتیبه ضمن کتابش ترکیب یافته است، نحوه تفکر وی به عنوان یک منتقد روشن شود.
ایران به سبب کیفیت خاص جغرافیایی و گذرگاه شرق و غرب بودن، توانست جلوههای مختلف فرهنگ و هنر خود را در سرزمینهای پهناوری از بینالنهرین تا چین گسترش دهد. از اینرو تمام آثار اسلامی شرق، حتی زیباترین نمونه آنها یعنی «تاج محل» چیزی جز چهره تازهای از هنر ایران نیست. در این کتاب کوچک، بخشی از این برخورد فرهنگ ایران با فرهنگهای دیگر بررسی و تبیین شده است.