بخش عمده تحقيقات ادبي درباره اسکندرنامه نظامي، به شرح ابيات و معني لغات و اصطلاحات اين منظومه اختصاص دارد. در اين مقاله ابتدا به معرفي شرحهاي اسکندرنامه نظامي و نقد شکلي و محتوايي آنها پرداخته شده و سپس ريشههاي اختلاف نظر شارحان در سه حوزه زير، با ذکر مثالهايي از آن منظومه، تبيين و تحليل شده است: الف) واژگان؛ گاه اختلاف نظر شارحان در معاني حقيقي واژهها، معاني استعاري واژهها و يا حقيقي يا استعاريبودن واژگان، سبب اختلاف معاني ابيات شده است. ب) عبارت؛ گاه اختلاف نظر در معاني حقيقي يا کنايي عبارت و يا معاني مختلف کنايي موجب اختلاف معناي ابيات شده است. ج) کل بيت؛ گاهي نيز تعقيد لفظي و معنوي، استعداد تاويلپذيري ابيات و نحوه خواندن بيت، سبب بروز معاني مختلف گرديده است. همچنين در پارهاي موارد، اختلاف در چگونگي تصحيح نيز، موجب تفاوت ابيات و به تبع آن تفاوت در معاني آنها شده است.
کعبه جان که از دیدگاه نقد ادبی به تحلیل مخزن الاسرار نظامی پرداخته نخستین گام در راه چنین پژوهش گسترده دامن و نخستین دفتر از مجموعه ای است که به یاری خداوند با عنوان نقد ادب فارسی انتشار خواهد یافت. اگرچه هر نقدی با ضریبی از تعصب و جانبداری همراه است، اما نگارنده کوشیده است تا دلبستگی های او به "داستانسرای بزرگ گنجه" او را از حقیقت جویی و نقد راستین باز ندارد و بدون شک نقد راستین آثار بزرگان ادب (یعنی اشاره به هر جنبه استواری و زیبایی و کاستیهای احتمالی آن آثار) چیزی از عظمت نام و مقام صاحبان آثار نخواهد کاست، عظمتی که گذشت اعصار و قرون مهر تایید بر آن زده است.
اين اثر كه براى نخستينبار در سال 1370 خورشيدى منتشر شده است، مجموعه تحليلها و تفسيرهاى نويسنده پيرامون مناجاتهاى نظامى گنجوى است. نظامى در آغازِ برخى منظومههاى خود، به مناجات با حق تعالى پرداخته است. مىتوان گفت: تنها در يك مورد است كه هيچ فردى، حتى فيلسوف و شاعر و هنرمند، براى بيان مقاصد خود، دشوارى ندارد، و آن هم نيايش است. در نيايش، آدمى با خدايى روبروست كه به خوبى مىتواند مقاصد و نيتهاى خود را به خوبى بيان كند، و در عين حال، اين اطمينان را دارد كه مخاطب، مقاصد و نيتهاى او را درمىيابد. در نيايش، فرد هر چيزى را در دل بيان مىكند، و ميان خود و خداى خويش، هيچ حجابى نمىبيند. در نيايشهاى نظامى، انديشه و شخصيت نظامى آشكار مىشود. نحوة سخن گفتن او با خداوند، و مضمونهايى كه در توصيف حضرت حق به كار مىبَرَد، از جمله حكمتهاى عميقِ اين شاعرِ بزرگ است. در كتاب حاضر، محمدتقى جعفرى بر آن نبوده تا همة مطالب و مضامينِ عميقِ نظامى را از لابلاى اشعار او استخراج و تحليل كند، چرا كه بايد اثرى چند برابر اين كتاب مىنگاشت. او براى آن كه گوشهاى از انديشههاى عميق و الهىِ نظامى را نشان دهد، به تحليل بعضى از نيايشها بسنده كرده، و در لابلاى فصلهاى گوناگونِ اثرِ حاضر، مضامين و مفاهيم بسيار والايى از آن حكيم فرزانه بيان كرده است. رسالت شعر و شاعرى، اصولِ كلىِ حاكم بر مناجاتها، حكمت، عرفان و اخلاق، از جمله مباحثى است كه نويسنده به تحليل آنها پرداخته، و چنين مىتوان دريافت كه نظامى تنها يك شاعر نيست، بلكه جزو حكماى بزرگ به شمار مىرود. اين اثر، با وجود حجم اندك آن، نكات مهمى را در شناختِ تفكرِ نظامى بيان مىكند كه براى دانشپژوهان ارزش بسيارى دارد.
این فرهنگ دربرگیرنده اصطلاحات، لغات، واژهها و مفاهیم ادبی و بلاغی بالغ بر دویست کتاب فنون بلاغت و ادب و آثاری است که به گونهای در ارتباط با اینگونه مسائل هستند. مؤلف بر اساس مآخذ مشخص یادداشتهای فراوانی تهیه کرده و آنها را به ترتیب الفبای فارسی همراه با مآخذ گوناگون به صورت علائم اختصاری آورده و تا آنجا که منابع استفادهشده اجازه میداده، معادلهای لاتین واژهها و اصطلاحات را نیز ذکر کرده است.
نویسنده در آغاز دربارهی هویت فرهنگ و هنر بحث میکند و طی آن خاطرنشان میسازد که هویت ایرانی اسلامی، بیش از هرچیزی در هنر و انواع گوناگون آن جلوهگر شده است. وی سپس اطلاعات گوناگونی در خصوص خوشنویس، تذهیب و جلید، نگارگری، نقاشی، مرقعات، معماری و موسیقی در عهد صفوی یا مکتب اصفهان، به دست میدهد. به تصریح نویسنده: مکتبهای خوشنویسی هرات و تبریز در واقع زمینهساز هنر درخشان و خوشنویسان مکتب اصفهان گردیدهاند. در دورهی شاهعباس صفوی (996 - 1038 ق) که خود از پایهگذاران مکتب اصفهان بود، خوشنویسان ایرانی بزرگی از جمله میرعماد، علیرضا عباسی و احمد نیریزی خوش درخشیدند. صنعت تذهیب نیز پس از آن که در دورهی تیموری رشد فزایندهای در ایران پیدا کرد، در عهد صفوی ادامه یافت و پس از تبریز و قزوین، شهر اصفهان مرکز اینگونهی هنری شد. از میان مذهبان مشهور مکتب اصفهان میتوان ملا هلال مذهب، غیاثالدین مذهب و حسین مذهب را نام برد. با آغاز حکومت شاهعباس بزرگ و جذب هنرمندان رشتههای گوناگون هنری به دربار آن پادشاه، هنرمندان نقاش و نگارگر بسیاری ظهور کردند که از آن میان میتوان از رضا عباسی، بنیانگذار برجستهی مکتب نقاشی اصفهان و شاگردان او یاد کرد. رضا عباسی که از میان آثار بسیارش میتوان به نقاشی و نگارههای دو نسخهی خطی شاهنامهی موجود در موزهی متروپولتین نیویورک اشاره کرد، شاگردان بسیاری نیز پرورش داد. دیگر نقاش برجستهی عهد صفوی، محمد زمان نام داشت که در کار تذهیب، قلمدانسازی و خوشنویسی نیز ماهر بود. او در نقاشی به نگرش تازهای دست یافت که به شیوهی محمد زمان شهرت گرفت. از آثار او میتوان از نقاشی و تکمیل سه صفحهی سفید و خالی نسخهای از خمسهی نظامی گنجهای به خط شاه محمود نیشابوری و یا آثاری از نقاشان مشهوری چون میرک، سلطان محمد و میرسید علی اشاره کرد. هنر معماری نیز در مکتب اصفهان جایگاه ویژهای دارد، چنان که عمارت یا کاخ عالیقاپو، مسجد شیخ لطفالله و کاخ هشت بهشت از شاهکارهای معماری این دوره به شمار میروند. موسیقی نیز در دورهی شاهعباس حیاتی تازه یافت. از میان موسیقیدانان این عهد میرزا محمد کمانچهای، استاد یوسف مردود و احمد کمانچهای چهرهی شاخصی داشتند.