ضرورت تصحیح دوباره برخی متنهای نظم و نثر فارسی بهویژه متنهای پیش از حمله مغول حقیقتی است انکارناپذیر. شوربختانه مشکل اصلی متنهای تصحیح شده، تنها نبود و یا به کار نگرفتن دستنویسهای معتبر نیست بلکه علت را باید در شیوه کار مصححان و بیتوجهی ایشان به پارهای از اصول ادبیاتی و زبانشناختی جست و جو کرد؛ اصولی که غفلت از آنها در تصحیح دیوان عنصری نیز روی داده و سبب شده است متن سرودههای این سخنور همچنان با اصالت فاصله داشته باشد. در این جستار، به بررسی و تصحیح بیتهایی از دیوان عنصری پرداخته میشود که در چاپهای یحیی قریب (چاپ دوم، تهران، 1341) و محمد دبیرسیاقی (چاپ دوم، تهران، 1363) به نادرست درج شدهاند. بیشتر اصلاحات بر اساس ملاکهای دستوری و معنایی و با توجه به قراردادهای شعر کهن فارسی، به ویژه شیوههای قافیهبندی و صنعتپردازی انجام یافته است. برای این منظور، گذشته از دستنویسهایی که این دو مصحح از آنها در تصحیح خود بهره بردهاند، دستنویسی دیگر نیز که از آن دستنویسها کهنتر است، به کار رفته است. بدیهی است نگارنده در انتخاب ضبط درست هرگز ذوق و پسند شخصی را ملاک قرار نداده و ویژگیهای سبکی شاعر را نیز همچون دادههایی اثبات شده و قطعی در نظر نگرفته و همواره بدین اصل پایبند بوده است که هر گونه حدس و گمان باید پشتوانه نسخهشناختی داشته باشد وگرنه کار به تصحیحات قیاسی و ذوقی کشیده میشود که تا کنون بسیاری از متنهای نظم و نثر دستخوش آن گشته و دچار انواع تحریفات و دستخوردگیها شدهاند.
از جمله آثار معروف صالحی در حوزه نیمایی کتابی درباره حضرت فاطمه زهرا(س) تحت عنوان «بانوی آب» است و ایشان نخستینبار ترکیب زیبا و پرمعنای بانوی آب را در این کتاب به کار برد.
مولف در مقدمه کتاب می گوید: "کلید گنجینه" حاصل قریب به دو سال است؛ تا از پی آن پژوهشگران و شیفتگان ادب این مرز و بوم بتوانند به سهولت ابیات مورد نظر را در بین دفاتر پنجگانه حکیم گنجه بیابند. امید که طبع نازک و باریک اندیش اهل ادب را بیاراید و بر کاستی هایش ببخشند. هرچند تلاش خود را مصروف آن داشته ایم تا این اثر هرچه کمتر نقص و کاستی داشته باشد؛ لیکن پوشیده نیست که تنظیم بیش از هفتاد هزار برگه فیش به همراه یکصد و پنجاه هزار عدد و حرف نمی تواند خالی از خلل باشد. در تنظیم و تالیف این اثر مراجعه ما به دو نسخه رایج از کتاب خمسه بوده است، نسخه ای در سه جلد به تصحیح مرحوم استاد وحید دستگردی و دیگر نسخه ای که بوسیله موسسه امیرکبیر به چاپ رسیده و در اختیار عموم دانش پژوهان می باشد. لیکن با توجه به اینکه ممکن است در آینده چاپهای جدیدتری از خمسه عرضه شود و یا کسانی چاپهای دیگری از خمسه را در اختیار داشته باشند؛ لذا ضمن ذکر کلیه اطلاعات مربوط به دو نسخه رایج و موجود با ذکر (دفاتر پنجگانه) و (قصص و حکایات و مقالات) این امکان را فراهم ساخته این تا این اثر بتواند جوابگوی اهل ادب بوده و حداقل ابیات مورد نظرشان را در محدوده دفتر و حکایت نشان دهد.
با نگاهی به کتابهای پزشکی، عطرنامهها و عجایبنامهها ـ و هر متنی که در این موضوعات نگاشته شده است ـ به واژها و عبارت بسیاری برمیخوریم که یا به کلی از فرهنگها و لغتنامهها فوت شدهاند و یا معنای اصطلاحی آنها فراموش شده است. شافه/ شیاف ـ که موضوع این پژوهش است ـ یکی از این واژهها است. در این مقاله، جز این واژه، معنای دو واژه «دُقاق» و «جلال» نیز بررسی شده است. در آغاز به ناچار میباید توضیحی هر چند کوتاه در مورد مُشک و چیستی آن و چگونگی به دست آمدنش داده شود.
در ادب منظوم فارسی، مشک همواره مورد توجه سرایندگان بوده و این مهمان گرانبهای خاور دور، نقشی مهم در مضامین ادبیات فارسی داشته است. اما مشک با توجه به ویژگیها و خواص خود، ارتباطهایی با دیگر مواد داشته که این روابط موجب شده است تا سرایندگان ما ـ که معمولاً همگی علاوه بر اطلاعات ادبی، آگاهیهای پزشکی و نجومی و جغرافیایی فراوانی داشتهاندـ این موارد را در ابیاتشان با مشک همراه کنند و با این همراهی، اشارهای زیرکانه به آن روابط داشته باشند. دانستن آگاهیهایی که این سرایندگان نسبت به مشک داشتهاند، موجب فهم و درک بهتر مقصود آنها میشود. موادی که در این پژوهش به آنها اشاره شده است از همراهان معمول مشک در ادب فارسی به شمار میآیند.