يکي از داستانهاي مشهور و رازناک شاهنامه، داستان ضحاک است. از اين داستان تحليلهاي مختلفي صورت گرفته است که بيشتر جنبه سياسي و اجتماعي دارند. با توجه به رمزيبودن اين داستان، در اين مقاله کوشيده شده است از منظر عرفاني به نبرد فريدون و ضحاک (نيکي و بدي) که دو روي يک سکهاند، پرداخته شود. فريدون (ثري تنين = سه اژدها، تنين به معني مار و اژدها و ثري به معني عدد سه است) مردي که سه پسر دارد با ضحاک (اژي دهاک) ماري که سه سر (دو سر از آن ماران دوش او و يک سر از آن خود او) دارد به مبارزه ميپردازد. در نهايت خلاف تمام نبردهاي شاهنامه، فريدون حق کشتن ضحاک را ندارد و تنها بايد او را محبوس کند. از آنجايي که در باورهاي عرفاني اژدها نماد نفس اماره است، ميتوان بر اين باور بود که فريدون نيز نماد روح (نفس مطمئنه) است که بايد نفس را در کنترل خود در آورد و بر آن غلبه کند، ولي هيچ گاه نميتواند براي هميشه آن را نابود کند.
انقلاب مشروطیت و مجاهدت مجاهدان بزرگ به همراه ملت شجاع ایران پشت استعمار را خماند....اما دیری نپائید که انقلاب را به انحراف کشاندند، بزرگ مردان انقلاب را توسط شاه دست نشانده قاجار یا به دار آویختند یا به طریقی از میدان به در کردند. با این وجود ابرقدرتان آن زمان روس و انگلیس از قیام مردم و آتشی که زیر خاکستر بود و هر لحظه انتظار می رفت شعله ور شود بیم و هراس داشتند. وجود حکومتهای محلی و قیام گاه و بیگاه مردم در اطراف ایران چون لرستان کردستان گیلان راه چپاول را بر استعمارگران بسته بود. استعمارگران در طول تاریخ هماره سعی بر این داشته اند که بر این منطقه سیطره پیدا کرده دامنه نفوذ خود را بر دیگر نقاط ایران بگسترانند اما هربار با مقاومت دلاوران لرستان روبرو شده مجبور به عقب نشینی شده اند.در عصر ننگین سر سلسله پهلوی (رضاخان) بار دیگر این منطقه مورد تاخت و تاز قرار گرفت. سیصد هزار خانوار اعم از شهری و روستایی با دلاوری و رشادت کم نظیر در مقابل قوای مهاجم و دست نشانده بریتانیا ایستادند و دوازده سال مقاومت کردند. آنها با رشادت و بی باکی خود حماسه ها آفریدند.
فردوسی سخن سرای شهیر ایران، نخستین بار داستان ضحاک و کاوه آهنگر را با بیانی شیرین در شاهنامه به رشته نظم کشیده است. فردوسی تمام داستان را در هفتصد بیت خلاصه کرده و از این داستان به شیوه مخصوص خود در مسایل اجتماعی نتیجه گیری نموده است. فردوسی در داستان کاوه و ضحاک دقیقا تشریح میکند که نخست ضحاک برای رسیدن به مقام پادشاهی پدر خود را کشت و سپس در طی سالیان دراز به قتل و غارت و بیدادگری پرداخت و سرانجام چون مردم از مظالم او و اطرافیانش به ستوه آمده بودند به رهبری کاوه آهنکر قیام کرده حکومت جابرانه اش را سرنگون ساختند...
در مجموعه حاضر شرح احوال و نکات برجسته زندگی شخصیتهای برجسته قوچان از حدود قرن چهارم هجری تا عصر حاضر فراهم آمده و به ترتیب حروف الفبای نام خانوادگی نظام یافته است .کتاب از دو بخش و چهار ضمیمه تشکیل شده است .بخش اول با عنوان((کلیات)) شامل مطالبی است درباره موقعیت جغرافیایی و تاریخ مختصر قوچان از قدیم الایام تا دوران معاصر، همچنین تاریخچه کوتاه فرهنگی این شهر .بخش دوم یا متن اصلی کتاب متضمن زندگینامه یکصد و شانزده تن از مشاهیر قوچان است .ضمایم کتاب نیز شامل فهرست اسامی و معرفی کوتاه اشخاص دیگر است1 : خطاطان و خوشنویسان، 2 پهلوانان نامی قوچان، 3 نمایندگان قوچان از اولین دوره مجلس شورای ملی تا دوره بیست و چهارم، 4 رجال و مشاهیری که نویسنده به شرح حال و زندگانی آنها دسترسی نیافته است .کتاب با فهرست اعلام، و فهرست منابع و ماخذ به پایان میرسد .
در محیط دربار سلطان مسعود غزنوی، بیاعتمادی عمیقی در لایههای مختلف حکومت وجود داشت که زمینه انواع توطئهها و فتنهانگیزیها را فراهم میآورد. ابوالفضل بیهقی به کمک ابزارهایی همچون عنصر داستانی «گفتگو»، کوشیده است به نحوی زیرکانه و پوشیده آن واقعیتها را آشکار سازد و آنها را در بوته نقد قرار دهد. بیهقی با این انگیزه و هدف خاص از طریق گفتگو به توصیف دقیق شخصیتها و روابط آنها پرداخته است. وی گاه از طریق بازگویی جملاتِ اشخاص در لابهلای گفتگوهایشان، آنها را قابلاعتماد یا غیرقابل اعتماد معرفی کرده است. همچنین گاه فضای بیاعتمادی را از طریق گزینشها و پارههای برگزیده خود از میان گفتگوی شخصیتها منعکس کرده است. بیهقی معمولاً انتقاد خود را در لفافهای از گفتگوهای دیگران میپیچد و از طریق گفتگوی آنها بسیاری از سیاستهای اشتباه حکومت غزنویان و شخص مسعود را زیرکانه و غیر مستقیم برملا میکند.