زبان فارسی نو دنباله زبان فارسی باستان است و در حوزه نحو، از زبان فارسی باستان اثرپذیرفته است؛ البته از رهگذر پژوهش میتوانیم دیابیم ساختارهای دستوری رایج در زبان فارسی نو از کدام ساخت دستوری رایج در زبان فارسی باستان حاصل شدهاند. یکی از ساختارهای نظام فعلی در فارسی باستان ماده «ائوریست» یا ماضی نامعین است که در یک حالت به ریشه واژه «s» افزوده میشده است. امروزه اینگونهساخت دستوری در زبان فارسی نو به کار نمیرود؛ اما اثر آن در واژههای فارسی نو بر جای مانده است از این روی در پژوهش حاضر، نخست، ساخت ماده فعلی «ائوریست» را در زبان هند و اروپایی و زبانهای ایرانی باستان (اوستا و فارسی باستان) شرح داده و سپس هر یک از واژههایی را که در زبان فارسی نو، به احتمال زیاد بر پایه این ماده فعلی باستانی ساخته شدهاند با توجه به شواهد بر جای مانده از دوره هند و اروپایی تا فارسی نو بازسازی کردهایم.
کتاب های اوستا عبارتند از:گات ها،یسنا،ویسپرد،پشت ها وندیداد خرده اوستا گات ها دارای 5 بخش است: اهنود،اشتود،سپنتمد،وهوخشتر،وهیشتواپشت. گات ها از کهن ترین و سپنتاترین بخش های اوستاست که از اشوزر تشت به یادگار مانده است.کهن ترین ادبیات هر قومی را سرود یا شعر یا مناجات تشکیل میدهد زیرا مردم میتوانند شعر و ترانه و سرود را به آسانی از بر کنند و به خاطر بسپارند.
برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژهها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...
تاکنون مقالات و کتب بسیاری به شرح تاریخ اصفهان پرداختهاند اما در میان این آثار به تحول تاریخی و ریشه این واژه به ندرت اشاره شده است. از آنجا که بسیاری از نام مکانهای جغرافیایی به علت روایات مختلف، مورد تردید است و در موارد بسیاری برای پیبردن به شکل اصیل این گونه واژهها، تحول آوایی آن به کمک ما میآید؛ در نتیجه، در بررسی این مقاله ابتدا بر متون جغرافیای تاریخی نویسندگان پیش از اسلام و بعد از اسلام تکیه شده، سپس در مورد تحول آوایی نیز از نظریات زبانشناسان مطرح آلمانی موجود در منابع کتابخانهای، استفاده کردهایم. در این مقاله، در آغاز به ذکر خلاصهای از تاریخچه و واژه اصفهان همراه با معنی آن در متـون تاریخی پرداختهایــم و به دنبـال آن به تحول آوایـی دو واژه "سپاه و اسب" بـه صورت بازسازی شده از هند و اروپایی تا فارسی نو اشاره شده است. در نتیجهگیری هم بر اساس تحول آوایی این دو واژه، سپاه را با واژه اصفهان مرتبط دانستهایم.
بسیاری از واژههای زبان فارسی به جهت نامشخصبودن ریشه و پیشینه آنها، باید سیر تحول آوایی شان، مورد بررسی قرار گیرد تا ریشه واژهها، حتی به صورت فرضی معلوم گردد. واژه دهیو، یکی از واژههایی است که از دیرترین ایام، یعنی از هندواروپایی تا فارسی نو، معانی متفاوتی در طول زمان به خود گرفته و در هریک از دورهها، معنی خاصی داشته است. در این مقاله، کاربرد این واژه در متون تاریخی و فرهنگ واژگان، بر اساس منابع کتابخانهای، ذکر شده، آنگاه برای دستیابی به شکل آغازین واژه و ریشه آن، تحول آوایی و سیر تحول آن از هندواروپایی تا فارسی نو، مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان هم، از میان ریشههای ارائه شده، بر حسب معنی و سیر تحول آوایی واژه، محتملترین ریشه را برای آن بازسازی کردهایم.